Monday, October 11, 2010

سرمايه‌داران فيلم‌ساز مسلمان


سريال سوري «مدير كل» را مردم ايران خوب به خاطر دارند كه نظام سرمايه‌داري و بوروكراسي اداري سوريه را با زبان طنز به چالش مي‌كشاند. نقد نظام‌هاي سياسي و اقتصادي و ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فرهنگي ناشي از آنها، موضوع بسياري از سريال‌هاي سوري و مصري سال‌هاي اخير بوده است كه بيشتر آنها نيز در ماه مبارك رمضان مشاهده مي‌شوند و بر اساس گزارشي از شبكه الجزيره، در رمضان سال جاري بيش از هفتاد درصد مردم جهان عرب، تماشاگر اين سريال‌ها بوده‌اند. هشام شربتچي را در ايران با همان سريال «مدير كل» مي‌شناسند كه كارگرداني آن را برعهده داشت. شربتچي همواره در سريال‌هاي خود همچون مدير كل، رازهاي شهر، خانواده ستاره‌ها، دستخط گروهبان و ديگر آثارش، ابايي از نقد نظام‌هاي سياسي عربي و بررسي معضلات اجتماعي و اقتصادي جوامع عرب نداشته‌ است. اين روزها، روزهاي قهر و كناره‌گيري شربتچي از عرصه فيلم‌سازي است. موضوع از آنجا آغاز شد كه سال گذشته، فيلمنامه سريال «يادبود جسد» كه به زندگي محمد الشريف موسس جبهه آزادي‌بخش ملي الجزاير مي‌پرداخت، از سوي شركت اردني توليدكننده رد شد. گفتگوي زير را با شربتچي در رابطه با سريال‌هاي عربي و رابطه آنان با نقد سياسي انجام داده ام:

آقاي شربتچي سريال «مدير كل» در ايران طرفداران بسياري پيدا كرده بود. به نظر شما توانايي يك سريال تلويزيوني در نقد سياسي و اجتماعي نظام سلطه تا چه اندازه است؟
بسيار خوشحالم كه سريال من مورد پسند مردم ايران قرار گرفته است. در پاسخ به سوال شما بايد بگويم كه زماني شما مي‌توانيد نام يك منتقد سياسي و اجتماعي را بر روي خود بگذاري كه كرامت و حقوق مردم را در درجه اول رعايت كني و سخن از زبان آنها بگويي. نه اينكه صاحب اين نقد تنها خودت باشي و خودت. سريال‌هاي تلويزيوني نيز براي نقد مسائل پيراموني خود از اين قاعده مستثني نيستند. بنده همواره بر استفاده از خاطرات و اطلاعات شفاهي مردم در نوشتن يك فيلمنامه تاكيد داشته‌ام. البته متاسفانه جريان فعلي توليد سريال‌هاي تلويزيوني در جهان عرب، به نوعي دچار معضل سرمايه‌داري شده است و اين مساله كارگردانان و فيلم‌نامه‌نويسان ما را از واقعيت موضوعي كه مي‌خواهند به آن بپردازند دور مي‌كند. امروزه سرمايه‌داران هستند كه جهت فكري يك فيلم را تعيين مي‌كنند. بنابراين اگر در يك فيلمنامه بتوان از ظرفيت تصوير تلويزيون نهايت استفاده را برد، حتي مي‌توان يك مكتب فكري يا يك جريان سياسي را براي خود رقم زد، دقيقا همان كاري كه امروزه سرمايه‌داران دولتي عرب انجام مي‌دهند و ميليون‌ها بيننده در ماه رمضان، شاهد فيلم‌هاي توليد شده آنانند. بله روزگاري نه چندان دور نهضتي در توليد سريال‌هاي درام سوري ايجاد شد كه من هميشه به حضور در آن دوران پرشور در كنار كارگردانان بزرگي همچون حاتم علي افتخار مي‌كنم. نهضتي كه در پي اعتراضات آن، بسياري از مطالبات قانوني و حقوقي مردم و آزادي‌هاي آنان از سوي دولت تامين شد. اما آنجا كه پاي پول به ميان آيد و انگيزه شما براي توليد فيلم تنها بهره مالي آن باشد كه از سوي بسياري از بزرگان صاحب قدرت وعده داده شده است، ديگر نهضت توليد سريال‌هاي مردمي، موضوعيت ندارد و كارگردان ما تنها «بله قربان گو» تربيت خواهند شد.
مشكل اساسي توليد فيلم و سريال در جهان عرب و يا جهان اسلام را چه مي‌بينيد كه تاكنون كمتر پيش آمده است محصولي موثر در رقابت با توليدات غربي توليد شود؟
من را ببخشيد كه از اين اصطلاح استفاده مي‌كنم، اما ناچارم بگويم كه امروزه دزدان آثار هنري در كشورهاي شرقي بيشترين ضربه را به رشد اين محصولات مي‌زنند و من خودم ديگر انگيزه آنچناني براي نوشتن ندارم، چرا كه مي‌بينم فردا كه فيلم‌نامه‌ام تمام شد، همان داستان با عنواني ديگر در حال توليد است بدون آنكه نام كوچكي از من برده شود. بر روي فيلم‌نامه «يادبود جسد» در شهر عمان پايتخت اردن، در مسافرخانه‌اي به مدت يك ماه و نيم خود را حبس كرده بودم تا فيلم‌نامه را بازبيني و از نو بنويسم ئ تا كنون نيز از كمر درد آن روزها خلاص نشدم. اما حال كه كارم آماده شده است، باز به همان دليل نفوذ برخي سرمايه‌داران كه منافع خود را در خطر مي‌ديدند، با نوشته‌هايم مخالفت كردند و كارگرداني ديگر براي اين كار انتخاب كردند، در حالي كه پايه فيلم‌نامه جديد آنها همان نوشته‌هاي من است.
حال كه خود به داستان « يادبود جسد» اشاره كرديد، داستان كناره‌گيري و به نوعي قهر خود با فيلم‌سازي را شرح دهيد. شايعات بسياري گفته مي‌شود از جمله اينكه اصرار شما بر حضور برخي بازيگران خاص بود كه منجر به اختلاف با مديران آن شركت اردني شد. توضيح شما چيست؟
بايد اينگونه شروع كنم كه من پس از دريافت طرح اوليه فيلمنامه كه از روي داستان خانم «مستغانمي» دختر محمد الشريف و رمان‌نويس مشهور جزايري نوشته شده بود به بازبيني آن پرداختم و تمام مراحل توليد اثر را با مستغانمي در ميان مي‌گذاشتم. او بر انتخاب بازيگر نقش پدرش بسيار حساس بود و به خنده مي‌گفت كه فردي شبيه آنتوني كوين را براي اين نقش مي‌خواهم. اما در جلساتي كه با مديران شركت توليد كننده مي‌گذاشتم، هر روز كارشكني‌هاي بيشتري از آنها مي‌ديدم. يك روز بخشي از مبارزات سياسي محمد الشريف را كه به ضرر فرانسه تمام مي‌شود را حذف مي‌كردند و روزي ديگر بر انتخاب يك بازيگر مشهور كه زيبايي ظاهري خاصي دارد به عنوان نقش شريف اصرار مي‌ورزيرند. بنده از دخالت آنها گله‌مند شدم، مخصوصا آنكه بازيگري را مي‌خواستند به من تحميل كنند كه تمام عمر خود را در فرانسه زندگي كرده و بويي از روحيه استعمارستيزي و مقاومت‌ مردم الجزاير نبرده است. نگاه آنها صرفا تجاري بود در حالي كه بنده كاملا به اين موضوع معتقدم كه بازي يك بازيگر زماني بر بيننده موثر واقع مي‌شود كه ابتدا تاثير آن نقش بر خود بازيگر واقع شود و بازيگر نقش خود را باور داشته باشد. من چگونه مي‌توانم به اين بازيگر عربي غرب‌زده بفهمانم كه استعمارستيزي يعني چه؟

اثر ديگر شما كه جوايز بين‌المللي بسياري را از آن خود كرد، «انگور شامي» بود. چرا با پخش اين فيلم در برخي كشورها مخالفت مي‌شود؟
زماني كه طرح اوليه اين فيلم را ديدم،‌ تازه به عنوان مدير شركت بين‌المللي «فيلم شام» در آمده بودم. طرح را پسنديدم و به فواد حميره نويسنده آن تضمين دادم كه در قبال تكميل فيلم‌نامه، آن را توليد كنم. كادر توليد كننده حرفه‌اي را نيز از موسكو انتخاب كردم. اما فيلم‌نامه كه تكميل شد، باز فشارهاي بسياري براي اصلاح و حذف برخي قسمت‌ها از سوي دولتمردان و برخي سرمايه‌داران شركت فيلم شام وارد شد. حساسيت آنها نيز بيشتر بر تاريخ دولت عثماني بود كه در فيلم چهره‌اي ديكتاتور از آن نشان داده شده بود، در حالي كه واقعيت تاريخ را نمي‌شود ناديده گرفت. به هر حال با هر سختي اين فيلم توليد شد،‌ اما بسياري از كشورها كه تاريخ خود را در اين فيلم سياه مي‌بينند از پخش آن جلوگيري مي‌كنند.
سريال‌هاي سوري و عربي تا چه اندازه به موضوع جوان و مشكلات او مي‌پردازند؟ در حاشيه مي‌توانيد اختلاف ميان شما و دخترتان «رشا» كه يكي از كارگردانان سرشناس جوان سوريه است را شرح دهيد؟
سرگشتگي جوانان مسلمان، دردي است كه هميشه با من همراه بوده است. همه مي‌دانند كه دختر من «رشا»، كارگردان سينمايي بزرگي بود كه آينده درخشاني براي او آرزو مي‌كردم. اما حال فعلي او با ازدواج‌ها و طلاق‌هاي مكرر، بسيار نامناسب است. دخترم سال‌هاست كه با من قطع رابطه كرده است. رشا يك جوان از ميان هزاران جوان مسلمان شرقي است كه با مشكلات بسياري از جمله نظام تجمل‌گراي سرمايه‌داري، اعتياد، طلاق، افسردگي، كمبود محبت والدين و هزاران درد ديگر گرفتار است. مشكل اصلي دخترم سرگشتگي ميان سنت‌گراي متعصب مسلمان و روشنفكر بي‌قيد غرب‌زده است. نمي‌داند از چه چيزي بايد در فيلم‌هاي خود صحبت كند. وقتي سراغ نقد سنت‌گرايان مي‌رود سر از اسلام‌زدايي در مي‌آورد. وقتي سراغ نقد ملي‌گرايي مي‌رود سر از تحريف تاريخ و فراموشي فرهنگ و تمدن ديرينه سوريه در‌مي‌آورد. نمي‌داند كجاست و چه چيز بايد باشد. اين سرگشتگي جوانان را در هيچ فيلم يا سريالي نديده‌ام كه به خوبي بخواهند به آن اشاره كنند.

Saturday, October 9, 2010

در مسير توليد سينماي تركي- فلسطيني


  • سينماي مقاومت ترك
 در دوسال اخير كشور تركيه، خوب يا بد، با غرض يا بي‌غرض به عنوان يكي از حاميان اصلي شكست محاصره غزه در جهان شناخته شده و اين مسئله به عنوان يك شعار و يك عقيده در اذهان عمومي مردمان ترك شكل گرفته است. هنر و فرهنگ اين كشور نيز تحت تاثير اين باور قرار دارد و امسال اين موضوع به روشني در فيلم‌هاي سينمايي جشنواره «التان كوزا» در شهر آداناي تركيه كه برترين جشنواره فيلم‌هاي كوتاه كشورهاي مديترانه است، ديده شد. حمله اشغالگران اسرائيل به كاروان حمل كمك‌هاي انسان‌دوستانه به غزه مشهور به كاروان آزادي و كشته شدن چند نفر از كشور تركيه، نفرت اين كشور نسبت به رژيم اشغالگر قدس را به اوج رساند. الين تاچان دبير جشنواره در گفتگويي خبري اعلام كرد كه: «بيشتر توليدات داخلي جشنواره امسال، حول موضوع فلسطين و تاريخ روابط سياسي و فرهنگي تل‌آويو- آنكارا مي‍‌‌‌‌گشت كه البته تشويق‌ها و محدوديت‌هاي سياسي دولت تركيه نيز بر اين مساله تاثير داشت». وي در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه الحياة چاپ لندن در رابطه با دغدغه‌هاي اصلي جشنواره التان كوزا سال 2010 گفت: «براي خود من كه نقشي در فيلم‌سازي نيز داشتم، مشكلات اصلي مردم غزه و امكان به تصوير كشاندن آنها مساله اصلي بود. و اينكه آيا مردم فلسطين نيز به اندازه ما كه در خارج گود نشسته‌ايم، به توليد فيلم‌ و مستند و سريال از زندگي‌ و مشكلاتشان علاقه‌مندند؟» .  
  • شكوفايي سينماي فلسطين
نكته قابل توجه جشنواره آدانا حضور كارگردانان كشورهاي عربي و مخصوصا فلسطيني بود كه فيلم‌هاي خود را در بخش بين‌الملل جشنواره به نمايش درآوردند. كارگردانان فلسطيني در سال‌هاي اخير ثابت كردند كه براي به تصوير كشاندن مظلوميت هموطنان خود در فلسطين در مقابل چشمان مردم جهان، تلاش بسياري مي‌كنند و براي اين كار استعداد فراواني نيز دارند. در يك سال اخير فيلم «زمان ايستاده» اثر ايليا سليمان بهترين فيلم جشنواره ابوظبي، فيلم «آمريكا» اثر شيرين دعيس كارگردان زن فلسطيني بهترين فيلم جشنواره قاهره و بيروت، فيلم «زنديق» اثر ميشال خليفي در دبي و همچنين فيلم « تلخ و انار» اثر نجوي نجار در دوحه و رباط و هم‌اكنون در آداناي تركيه شناخته شدند.
در پاسخ به سوال الين تاچان دبير جشنواره در رابطه با ميزان علاقه مردم فلسطين به فيلمسازي از زندگي خود، بايد گفت كه البته جنگ و دفاع در يك سرزمين همواره با شكوفايي فرهنگ و ادبيات آنجا همراه بوده است و حال فلسطين كه در طي گذار از نيم‌قرن بحران در منطقه خود از سال 1948 تا كنون بوده است، تجارب هنري و فرهنگي و فكري بسياري پيدا كرده و شايد در آينده جشنواره‌هاي كشورهاي عربي و اسلامي و مديترانه، بيشترين جوايز را به فلسطين و فلسطينيان اختصاص دهند. امروزه فلسطين مملو از كارگردانان سينمايي و مستندساز شناخته شده در جهان است. ايليا سليمان، هاني ابو سعيد، ميشال خليفه، رشيد مشهراوي، ‌نجوي نجار،‌ شيرين دعيبس و كارگردان مشهور فيلم‌هاي سينمايي بلند جهان «مي مصري» از برترين‌هاي جشنواره‌هاي منطقه آسيا،‌ آفريقا و اروپا هستند و جشنواره اخير در فيلم‌هاي كوتاه نيز برتري فلسطينيان را نشان داد كه ليانه بدري و نصري حجاج برترين‌هاي بخش بين‌الملل معرفي شدند. اين كارگردانان يا در خارج از فلسطين ساكنند و يا در خيل فلسطينيان 48 در قدس هستند و شهروند اسرائيلي به حساب مي‌آيند، اما همه به يك هدف مي‌انديشند و آن آزادي اشغال قدس، شكست حصر غزه و بازگشت آوارگان فلسطيني است.
  • خلاء سوژه در كشورهاي آرام
شايد علت اصلي برتري هنري و ادبي يك كشور در حال جنگ، سوژه‌هاي بسياري است كه در مقابل چشمان فيلمنامه‌نويس مي‌آيد و او را براي نوشتن يك تراژدي اثربخش كمك مي‌كند. جشنواره التان كوزا در كنار بخش ويژه خود كه به موضوع فلسطين اختصاص داشت، دو بخش ديگر با عنوان فيلم‌هاي كوتاه دانشجويان سينمايي و بخش داستان‌هاي نوگراي تركيه داشت كه بيشتر آنها نيز گريزي به موضوع حمله به كاروان آزادي و تاريخ سياسي دو كشور تركيه و فلسطين مي‌زدند تا شايد اين گونه سوژه‌هاي بيشتر و بهتر و عامه‌پسندي را عرضه كنند.
جالب آنكه ديگر كشورهاي حاضر در جشنواره همچون مصر، تونس، لبنان و مغرب با موضوعاتي اجتماعي و تاريخي در روابط كشورهاي خود با تركيه به ميدان آمده بودند كه با استقبال اندك تماشاگران ترك مواجه شدند. سينماگران عربي هيچ‌گاه نخواستند كه موضوع فلسطين را دغدغه اصلي خود قرار دهند و شايد بيم‌ از عواقب آن از سوي دولت‌هاي خود دارند.
تاريخ ابتدايي برگزاري جشنواره، ماه ژوئن سال جاري بود با شعار «فلسطين: اشتياقي براي صلح» كه با رخ دادن حادثه كاروان آزادي در روز 31 ماه مي، كه روز تاريخي تيرگي روابط تركيه و اسرائيل شناخته شد، جشنواره تا به امروز به تعويق افتاد و شعار آن نيز به « با وجود گريه ملت، لذتي وجود ندارد » تغيير يافت. البته سه كارگردان اسرائيلي نيز در جشنواره حضور داشتند كه دو فيلم داستاني و يك انيميشن را با موضوع صلح خاورميانه ارائه دادند كه در همان حاشيه جشنواره باقي ماند.
  • آدانا، شهري مشتاق براي حضور فلسطينيان
شايد برگزاري بخش ويژه‌اي با عنوان فلسطين در يك جشنواره سينمايي در كشوري ديگر حتي كشورهاي عربي، براي مردم آن كشور و شركت‌كنندگان در جشنواره موضوعي غريب و زننده به نظر‌آيد،‌ كما اينكه تجربه استقبال اندك مردم از فيلم‌هايي با موضوع مقاومت فلسطين در جشنواره دو سال گذشته اسكندريه مصر و همچنين تونس فراموش نمي‌شود. اما شهر آدانا در غربي‌ترين نقطه تركيه و در مرز سوريه قرار دارد و از شمال نيز همجوار اروپا مي‌باشد. اين شهر راه ارتباطي تركيه با كشورهاي عرب مديترانه بوده و به خاطر موقعيت جغرافيايي خود در سال‌هاي اخير، اهميتي سياسي و فرهنگي پيدا كرده است. مردمان اين شهر لهجه‌اي سوري- تركي دارند و با اتفاقات و حوادث منطقه به خصوص فلسطين ناآشنا نيستند و اشتياق وافري نسبت به فيلم‌هاي بخش جانبي جشنواره با موضوع فلسطين نشان دادند. 
تركيه و فلسطين شايد زبان و ادبياتي مغاير هم داشته باشند، اما با برخورداري از تاريخ پرشور و پرحادثه خود و همچنين جوانان پراستعدادي كه امروزه در عرصه هنر و فرهنگ مخصوصا سينما، سريال‌هاي تلوزيوني،‌ هنرهاي تجسمي و گرافيكي چهره‌هاي شناخته شده منطقه مديترانه هستند، مي‌توانند در مسير توليد محصولات و برگزاري جشنواره‌هاي مشترك همگامي بيشتري داشته باشند. در اين ميان تنها يك سوال مي‌ماند و آن اينكه چرا ايران نتوانسته‌ است چنين اشتياقي را براي مشاركت هنرمندان خود با فلسطينيان ايجاد كند؟

Wednesday, October 6, 2010

جنجال سريال يوسف پيامبر در مصر


پس از پخش موفق سريال ايراني مريم مقدس در شبكه ماهواره‌اي مصري ملودي درام بر روي ماهواره نايل‌ست، كمتر انتظار مي‌رفت كه پخش سريال يوسف پيامبر در همان شبكه بازخوردي منفي پيدا كند. يوسف پيامبر اين روزها در شبكه ملودي درام با دوبله عربي و با لهجه‌ مصري پخش مي‌شود، اما در مقابل پژوهشگاه اسلامي دانشگاه الازهر، بيانيه‌اي بسيار تند و تهديدآميز به مدير شبكه ملودي درام نوشته است كه چرا تصوير پيامبران را نشان مي‌دهيد و ارزش‌هاي الهي آنان رادر قالب انسان‌هاي معمولي و ناتوان مي‌كاهيد. اين گروه از عالمان مسلمان پيش از اين نيز با برخي فيلم‌هاي تاريخي كه تصوير صحابه را نشان مي‌دادند به مخالفت مي‌پرداختند. نمونه مشهور آن فيلم «الرساله» در رابطه با زندگي پيامبر اسلام به كارگرداني مصطفي العقاد بود كه به دليل تصوير برخي صحابه پيامبر، پخش آن به مدت بيست‌ سال از شبكه‌هاي مصري ممنوع شده بود. ‌اما نمي‌توان مدعي شد كه همواره اصول فقهي دانشمندان الازهر در تمام شبكه‌هاي عربي رعايت مي‌شود كما اينكه در ماه رمضان امسال، پرهزينه‌ترين سريال توليد شده مصري به زندگي يكي از فرماندهان سپاه اسلام اختصاص داشت و تصوير بسياري از صحابه را پخش ‌كرد. اما اينكه چرا سريال يوسف پيامبر منجر به چنين واكنشي مي‌شود، در حالي كه سريال مريم مقدس با وجود تصوير حضرت زكريا، چنين واكنشي به همراه نداشت بيشتر به گسترش شبكه‌هاي شيعي در يك سال اخير در ماهواره نايل ست ارتباط دارد. خانم نانسي يوسف، مدير شبكه ملودي درام در مصاحبه‌اي با روزنامه مصري الشروق با بيان اينكه چنين واكنشي تنها ريشه در اختلافات سياسي و فرقه‌اي دارد گفت: « تا كنون بسياري از سريال‌ها و فيلم‌هاي سينمايي مشاهده شده كه بيش از چندين مرتبه چهره‌ برخي از انبيا و صحابه را نشان داده‌اند كه مي‌توان نمونه بارز آن را در شبكه «اي آر تي» عربستان مشاهده كرد، اما هيچگاه با چنين برخوردهاي امنيتي و تهديدآميزي مواجه نبود. اگر پخش چنين تصاويري مشكل فقهي دارد پس چرا شبكه «اي آر تي» كه مديران آن همه از عالمان بزرگ اهل تسنن هستند به اين مشكل برنمي‌خورد. تنها پاسخي كه مي‌توان گفت اين است كه اين چنين واكنش‌هاي تندي تنها ريشه در اختلافات سياسي ايران و مصر و شيعه و سني دارد كه  انديشه‌ها و روايت‌هاي همديگر از تاريخ را برنمي‌تابند». مدير شبكه ملودي درام محتواي سريال يوسف پيامبر كه به نام «يوسف صديق» از شبكه او پخش مي‌شود را كاملا عاري از هرگونه اشاره‌اي به اختلافات فرقه‌اي شيعه و سني و يا مسائل سياسي دانست.

موزلم، فيلمي براي سياه‌پوستان مسلمان آمريكايي


پس از گذشت دو دهه از توليد فيلم سينمايي « بهترين كار » اثر اسپايك لي در رابطه با تبعيض نژادي سياست‌هاي آمريكا در رابطه با سياه‌پوستان شهر بروكلين، ديگر كمتر فيلمي را مشاهده كرده‌ايم كه به صراحت به اين موضوع بپردازد و از حقوق شهروندي سياه‌پوستان دفاع كند، گويي كه براي همه اين توهم شكل گرفته كه ديگر هيچ گونه تبعيضي وجود ندارد و همه شهروندان سفيد و سياه و سرخ از حقوق برابر برخوردارند. اما فيلم « موزلم» اثر قاسم بصير كارگردان مسلمان آمريكايي كه در منطقه ميشيگان فيلم‌برداري شده است، پرده از تبعيض بسيار علني و گسترده دولت در تامين حقوق مسلمانان سياه‌پوست آمريكايي برمي‌دارد. اين فيلم در حالي در جشنواره سينمايي «يوربان ورلد» در نيويورك به نمايش در‌ مي‌آيد كه رئيس‌جمهور سياه‌پوست آمريكا در سخنان 11 سپتامبر خود، رعايت حقوق تمامي مسلمانان را براي خود لازم دانست. قاسم بصير در فيلم خود، تحقير سياه‌پوستان مسلمان در سازمان‌ها و ادارات دولتي و مدارس و دانشگاه‌ها را به تصوير مي‌كشد و در گفتگو با رويترز مي‌گويد: « من از توليد اين فيلم مي‌خواهم دردهاي قشري را در آمريكا نشان دهم كه اتفاقا از جمعيت بسيار زيادي برخوردارند و تنها دو ميليون نفر از آنها را مي‌توان در نيويورك پيدا كرد. تبعيض حاكم بر مسلمانان سياه آمريكا، در ظاهر نامحسوس و ناپيداست و همگي گمان مي‌كنند كه آنها از هيچ مشكلي برخوردار نيستند، اما زماني كه خودتان به عنوان يك سياه‌پوست مسلمان در اين كشور زندگي كنيد و ببينيد كه چگونه همشهريانتان از شما مي‌ترسند و فرار مي‌كنند، متوجه مي‌شويد كه نمي‌توانيد خود را به عنوان يك شهروند معمولي به حساب آوريد». به گفته استيسي اسپايك دبير جشنواره يوربان، دليل استقبال گسترده از موزلم، موضوع ساخت مسجد نيويورك در كنار مكان برج‌هاي دوقلو است كه امروزه به مهمترين مسئله آمريكا تبديل شده و جريان اسلام‌هراسي گسترده‌اي را ميان مردم به وجود آورده است. موزلم داستان دانشجوي جواني است كه زندگي او را از سال 2001 و حادثه 11 سپتامبر تا كنون در مدرسه،‌دانشگاه و محل كار او به تصوير مي‌كشد. ايوان روس بازيگر اين نقش مي‌گويد: « وقتي فيلم را ببينيد، متوجه مي‌شويد كه خانواده اين جوان دانشجو در رعايت قانون و اخلاق هيچ تفاوتي با ديگر خانواده‌هاي آمريكا ندارند و حتي از برخي برترند، اما در مقابل جامعه آمريكا هيچ‌گاه به عنوان يك شهروند معمولي با آنها برخورد نمي‌كند».

فيلم لاله سياه براي اسكار


هفته گذشته مركز سينمايي «آريانا» در كابل پايتخت افغانستان، براي اولين بار شاهد هزاران تماشاگر افغاني بود كه براي ديدن فيلم سينمايي « لاله سياه » به سالن آمده بودند. لاله سياه اولين فيلم سينمايي افغاني است كه به موضوع جنگ طالبان و فروپاشي سلطه آنها بر كابل در سال 2001 مي‌پردازد. كارگرداني اين فيلم را «سونيا ناصري كول‌» زن افغاني ‌الاصلي برعهده داشته كه خود نيز آسيب ديده حملات طالبان به شهر و خانه‌اش است. اين فيلم به نمايش داستاني واقعي از كشته‌شدن فرزند يك خانواده‌ كابلي توسط نيروهاي تندروي طالبان پرداخته است. نكته قابل توجه اين فيلم كه منجر به استقبال بسيار تماشاگران افغاني از آن شده خبري است كه چند روز گذشته در رسانه‌هاي افغاني پخش شد و آن كشته شدن وحشيانه دخترك افغاني، بازيگر نقش اول فيلم، توسط شبه نظاميان طالبان بود. جالب آنكه كول كارگردان فيلم، به دليل پيدا نكردن جايگزين مناسب براي اين بازيگر، قسمت‌هاي پاياني را خودش بازي كرده است. اين فيلم نامزد جايزه فيلم‌هاي خارجي اسكار 2010 شده و بسياري از كارشناسان سينما، مظلوميت به تصوير كشيده شده خانواده‌هاي افغاني و حادثه كشته شدن بازيگر آن را دليل گزينش آن براي اسكار مي‌دانند. ناصري كول در رابطه با حضور فيلم خود در اسكار گفته است: «اگر فيلم من برنده جايزه اسكار شود، افتخاري است براي كشور من، اما جايزه اصلي را زماني من دريافت كردم كه هزاران تماشاگر مشتاق را در سالن سينمايي ديدم». او همچنين هدف خود از فيلم را نمايش جنگ نمي‌داند و در اين رابطه مي‌گويد: « من تنها مي‌خواستم، مردم دردها و گله‌هاي در سينه مانده خود را بر روي پرده سينما ببينند».

Saturday, October 2, 2010

سكولاريسم خيال‌پرداز عرب


در يك سالي كه گذشت،‌ رسانه‌هاي عربي با دو خبر مهم مواجه شدند كه منجر به تغيير رويكرد بسياري از آنان شد. مدتي پيش اعلام شد كه شبكه الجزيره مجريان زن خود را مجبور به رعايت حجاب كرده است و چهار مجري نيز در پاسخ به اين سياست استعفا دادند كه البته بعدها شبكه الجزيره به دليل احساس كاهش رغبت تماشاگرانش در مقايسه با شبكه رقيب خود العربيه، از اين تصميم صرفنظر كرد. خبر دوم نيز كه هفته پيش اعلام شد، استعفاي "عبدالرحمن الراشد" روزنامه‌نگار مشهور سعودي پس از شش سال مديريت شبكه تلويزيوني العربيه از مقام خود بود كه البته خود دليلي براي استعفايش بيان نكرد.
القدس العربي ديروز در خبري با اشاره به كناره‌گيري عبدالرحمن الراشد از مديريت شبكه سعودي العربيه انتقاد يكي از ميهمانان در برنامه اين شبكه از وهابيت را از دلايل اصلي اين بركناري دانست و نوشت: « يكي از ميهمانان اين برنامه گفت كه وهابي‌ها باعث شده‌اند كه غرب اسلام را تروريسم، افراطي و خشونت‌طلب بداند و عربستان سعودي مسئول انتشار آن است». القدس العربي نوشت كه علت اصلي كناره‌گيري وي اين است كه اين شبكه در روز پنجشنبه 23 ماه مبارك رمضان برنامه‌اي تحت عنوان "اسلام و غرب " پخش كرد كه در آن ضمن پرداختن به دعوت شيخ "محمد بن عبدالوهاب " و ارتباط وي با  "محمد آل سعود " از اين دعوت به عنوان "وهابيت " كه در خارج از عربستان به اين اسم معروف است، ياد كرد.
با وجود ممنوعيت رسانه‌هاي عربستان در پخش خبر اين استعفا از سوي دولت، بازتاب گسترده آن در تمام رسانه‌هاي عربي غير قابل انكار است. مقالات روزانه عبدالرحمن الراشد در روزنامه الشرق الاوسط به عنوان منشور ليبراليسم و سكولاريسم عربي در مقابل اسلام‌گرايي سياسي، هر روزه مسير بسياري از برنامه‌ها و نوشته‌هاي ديگر رسانه‌ها و نشريات را مشخص مي‌كرد. " تركي دخيل " مجري معروف برنامه "اضاءات " در شبكه العربيه در وبلاگ خود در سايت "توييتر " نوشته است كه اگر با استعفاي الراشد موافقت شود او و دوستانش در اين شبكه نيز استعفا خواهند داد.
یکی از ویژگیهای عبدالرحمان الراشد، توجه خاص او به تحولات ایران بود و در جريان‌سازي ضد ايراني روزنامه‌ها و شبكه‌هاي ماهواره‌اي عربي در حوادث پس از انتخابات رياست‌جمهوري سال 89 ، مي‌توان رتبه اول را به او داد. مجله عربين بيزنس در فهرست سالانه برترين‌هاي خود در جهان عرب، در سال‌هاي 2006 تا 2008، عبدالرحمن الراشد را به عنوان موثرترين و بانفوذترين روزنامه‌نگار عرب معرفي كرد. دكترين عبدالرحمن الراشد، اسلامي صلح‌طلب و مدرن بدون هيچ‌گونه تعصب و بنيادگرايي و جنگ‌طلبي است كه در تعامل با هرگونه جريان فكري در جهان حتي صهيونيسم نيز كنار آمده و پاي ميز مذاكره گفتگو مي‌كند.
اما سوالي كه مي‌ماند اين است كه چرا چنين شخصيت بانفوذي را عربستان سعودي نمي‌تواند تحمل كند و اساسا چرا روشنفكري سكولار عربي هيچ‌گاه نتوانسته است پايگاهي ثابت و محكم در جهان عرب براي خود پيدا كند؟ بايد اين‌گونه پاسخ داد كه مشكل اساسي بر سر موضوع يك برنامه تلويزيوني يا يك مقاله يا واجب كردن حجاب نيست،‌ مشكل اساسي در تقابل ريشه‌دار سنت‌گرايي وهابي و جريان جدايي دين از دولت است كه پس از درگذشت محمد عبده عالم روشنفكر مسلمان مصري، شاگردان او اين دو شاخه را ايجاد كردند. رشيد رضا با گرايش به آموزه‌هاي ابن تيميه و محمدعبدالوهاب به تحكيم وهابيت سنت‌گرا پرداخت و افرادي چون شبلي شميل و فرح آنطون سكولاريسم را در غرب جهان عرب گسترش دادند. در سال‌هاي اخير با گسترش رسانه‌هاي عربي شكاف ميان اين دو جريان بيشتر و بيشتر شده است اما تا كنون كشورهاي شرق جهان عرب در حفظ سنت‌گرايي خود اصرار ورزيده و از هرگونه رشد سكولاريسم بيزارند و به شدت با آن مبارزه مي‌كنند. روز عيد فطر شبكه الجزيره در برنامه‌اي براي كودكان،‌ دكتر يوسف القرضاوي رهبر عالمان مسلمان اهل تسنن را دعوت كرده بود تا براي كودكان مسلمان جهان صحبت كند. برنامه بسيار شاد و مفرح و با اجراي گروه‌هاي موسيقي و تئاتر عروسكي همراه بود، اما يوسف قرضاوي در سخنان خود همگان را دچار شوك كرد. او با لحني بسيار تند، رسانه‌ها،‌ مراكز آموزشي و تربيتي جهان اسلام را مخاطب قرار داد و از غرب‌گرايي و بي‌بندوباري و دين‌گريزي آنان انتقاد كرد. او گفت كه تعامل با جهان نبايد ما را از سنت‌هاي اسلامي و اعتقاداتمان دور كند و براي حفظ اين سنت‌ها بايد مبارزه كرد. به گفته او كودكان امروز مسلمان ما چيزي از اسلام و بنيانهاي آن نمي‌دانند، اما آموزه‌هاي غربي را به خوبي مي‌فهمند. چنين نگاهي از سوي بزرگترين عالم اهل تسنن، با رويكرد اسلام‌گريزي اكثر رسانه‌هاي عربي فاصله بسياري دارد و اگر قرار باشد دولت‌هاي عربي بر اساس نگرش سنتي عالمان ديني خود كه بيشتر متاثر از آموزه‌هاي محمد عبدالوهاب موسس فرقه وهابيت هستند،‌ سياست‌گذاري و تصميم بگيرند،‌ در آينده بايد منتظر استعفاي بسياري از فعالان عرصه رسانه و مطبوعات در كشورهاي شرق جهان عرب باشيم.