فرهنگ و هنر اسلامي همواره متاثر از جريانها و پارادايمهاي فكري حاكم بر آن برهه از زمان بوده است. روزگاري است كه پس از سالها سكون و سكوت جريان عقلگرايي و روشنفكري ديني در جهان اسلام به نام نومعترلان اسلامي، پيروان انديشه ابن رشد با تفسيري معاصر از قرآن كريم پا به عرصه ظهور گذاشتهاند. اما سال 2010 را بايد سال يتيم شدم اين جريان دانست. ابتدا خبر درگذشت عابدالجابري، سپس نصر حامد ابو زيد و هفته گذشته جامعهشناس و حقوقدان برجسته الجزايري محمد اركون. هر سه تن برنده جايزه بينالمللي ابن رشد بودند و هر سه تن نيز همچون ابن رشد مورد اتهام شديد جريان اشعريگري و وهابيگري قرار گرفتند تا آنجا كه ابوزيد به هلند و اركون به فرانسه متواري شد. سهشنبه هفته گذشته اركون درگذشت اما گلايه هميشگي او ماند كه چرا مردمان مسلمان جهان نسبت به تفسير معاصر قرآن كريم غفلت ميورزند و تنها نص قرآن را مقدس ميشمارند و از تاويل و تفسير متناسب با روز آن بياطلاعند. اركون پس از حادثه 11 سپتامبر تلاش بسياري در محافل حقوقي و بينالمللي كرد تا مباني اسلام حقيقي و جهانشمول را به همگان متذكر شود. نام او نيز در كنار بيست حقوقدان كميسيون رفع ممنوعيت حجاب در فرانسه ديده ميشود. پاسخ اركون به مدعيان دروغين دين و شريعت كه نومعتزلياني همچون ابوزيد و اركون و حسن حنفي و جابري و غيره را مرتد خطاب كردهاند در كتاب «كجاست آن انديشه اسلامي معاصر؟» مفصل آمده است. او در آنجا مينويسد: « هدف من از نوگرايي تفسير قرآن سه چيز بود: اول آنكه جريان سنتي و بحرانزده تفسير اخباري از قرآن را به معرفتشناسي دين نزديك كنم، سپس دو انديشه يهودي و مسيحي را مجبور به تبعيت از معرفتشناسي ديني وحياني كنم تا در نهايت به فرمولي جديد براي گذار از لايه ظاهري دين به عمق و محتواي معاصر آن برسيم و بتوانيم تفسير معاصري از تمام اديان الهي در كنار هم داشته باشيم». اين كلمات نشان از آن دارد كه اركون معتقد است رويكرد تفسيري كنوني در اديان مختلف دچار نوعي انحراف متنگرايي و عدم درك صحيح از تاويل درست متن شده است. دغدغه اصلي جريان نومعتزله تاويل درست از قرآن كريم و متون ديني است كه اين تاويل از نظر حامد ابو زيد از راه زبانشناسي علمي قرآن صورت ميگيرد و محمد اركون با گرايش فلسفه علوم اجتماعي چاره كار را در بهرهگيري از روششناسي علمي جديد ميبيند. در ايران اكثرا نومعتزليان را مبلغان سكولاريسم ميدانند و در معرفي درست آنان بسيار اجحاف ميكنند، در حالي كه اركون، خود هراس از سكولار شدن دانشگاههاي جوامع اسلامي داشت و همواره نسبت به روشهاي تربيتي مدارس فرانسه معترض بود كه از آموزههاي ديني تهي هستند و اخلاق را كه او غايت اصيل تمدن اسلامي ميداند، همواره لازمه رفتار سياستمدار تعريف ميكرد و يا حامد ابوزيد در مقاله دين و سكولاريزم، سکولاریزم را میراث امپراتوری اروپا ميداند که با سوءاستفاده از نوآوریهای بشری نظیر روشنگری، خردگرایی، دموکراسی و حقوق بشر سعی در دستیابی به منابع اقتصادی آنان دارد. مشكل اساسي نومعتزليان در كشورهاي اسلامي با جريانهاي بنيادگراي افراطي است كه با ممنوعيت هرگونه تعامل با غرب، همه چيز حتي رفتار و مناسك خود را با دوره صدر اسلام تطبيق ميكنند. البته آركون ريشه بنيادگرايي اسلامي متعصب را در بنيادگرايي مسيحي كاتوليك قرون وسطي ميداند كه همانان ابن رشد را عالم ملحد لقب ميكردند. امروزه بخشهاي غربي جهان اسلام همچون كشور مراكش، الجزاير، مصر و تونس رشد چشمگيري در تحول انديشه و تعريف جديد از اسلاميشدن دارند كه به اعتقاد انديشمنداني همچون عابد الجابري حفظ اصالت اقوام و حفظ اصالت انديشه عقلگرا و علمگراي اسلامي افرادي چون ابن رشد در مقابل صوفيگري و اخباريگري افرادي چون غزالي در شرق جهان اسلام، عامل عمده رشد اين مناطق بوده است. اصطلاح هميشگي اركون در سخنان هفتگي خود در دانشگاه سوربن و كتابهاي او، «جامعهشناسي شكست يا كاميابي» است كه به ريشهيابي پيشرفت يا پسرفت جوامع، پس از ظهور انديشههاي ابن رشد ميپردازد. به اعتقاد اركون، روششناسي علوم اسلامي نياز به يك تحول اساسي بر اساس اصول و روش استنتاج علمي معاصر دارد كه شناخت ريشههاي تاريخي و انسانشناسي رنسانس غربي پس از ظهور انديشه افرادي چون ابن رشد، جاحظ، ابن مسكويه، ابن خلدون و توماس آكوئيناس، ما را در رسيدن به اين مهم كمك ميكند.
No comments:
Post a Comment