Friday, December 11, 2009

مطبوعات عراق دو ماه مانده به انتخابات


حدود دو ماه تا برگزاری دومین انتخابات پارلمان عراق باقی‌ مانده است و رسانه‌های عراق در تکاپوی تحلیل و بررسی یارکشی‌های احزاب و شکل‌گیری تدریجی فهرست‌های انتخاباتی می‌باشند. در عراق همواره روزنامه‌ها بیشترین سهم را در خبررسانی مردمی دارند و با وجود تمامی محدودیت‌های ابزاری و سیاسی حاکم بر فضای عراق بیش از بیست روزنامه فعال هم‌اکنون منتشر می‌شوند. در مصاحبه زیر به سراغ دکتر محمد سعید امجد نویسنده و روزنامه‌نگار عراقی رفته‌ایم تا وضعیت روزنامه‌های عراق را پیش از انتخابات مورد تحلیل قرار دهیم. دکتر امجد سردبیر مجله «الجوار التاریخی» و عضو هیئت موسس انجمن روزنامه‌نگاران و نویسندگان عراق است.


با یک نگاه کلی و بدون جانب‌داری، رسانه‌های عراق و مخصوصا روزنامه‌های آن را در این روزهای پیش از انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟
رسانه عراق امروز در یک دوره جدید از تاریخ خود به سر می‌برد. دوره‌ای که در یک تحول دفعی با عرصه‌ای آزاد برای فعالیت و تحلیل و نقد روبرو شده است. تا پیش از این تحول کلمه به کلمه نوشته‌های شما در یک روزنامه یا مجله باید مورد تایید نظام حاکم قرار می‌گرفت اما امروز در نقطه مقابل آن فضای بسته قرار گرفته‌ایم و یک آزادی بدون مرز در اختیار هر رسانه‌ عراقی قرار گرفته است. مطمئنا این آزادی مفرط نه به سود مردم و نه حاکمان فعلی است و کم‌کم زمزمه‌های تشکیل کمیته نظارت و ارزیابی در وزارت فرهنگ برای کنترل تولیدات مکتوب یا صوتی تصویری شنیده می‌شود تا آنجا که شخص نخست‌وزیر دستور نوشتن لایحه‌ای را برای تصویب در مجلس می‌دهد که در آن اختیار کنترل و تایید یا رد هر مقاله‌ای در روزنامه‌ها به دولت داده می‌شود. البته منظور آقای مالکی از این کار بیشتر مقابله با محصولات فرهنگی ضداخلاقی بود اما در عمل مشاهده شد که بیشتر مورد بهره‌برداری سیاسی قرار گرفت به گونه‌ای که هر ناظر به نفع حزب سیاسی خود به فیلتر کردن سایت‌ها و روزنامه‌های رقبای خود می‌پردازد.

آیا هم‌اکنون قانونی مصرح برای کنترل و نظارت بر مطبوعات و یا حمایت از روزنامه‌نگاران در قانون ملی عراق وجود دارد؟
متاسفانه فضای سیاست‌زده پارلمان عراق از یک سو و ناامنی موجود در عراق از سویی دیگر هیچ‌گاه نمی ‌گذاشت که نمایندگان به مشکلاتی اینچنینی بپردازند. امروز هیچ قانونی حتی مرتبط به فعالیت‌های رسانه‌ای در عراق وجود ندارد. نه نویسنده و نه روزنامه‌نگار و نه خبرنگار هیچ احساس امنیتی در عراق نمی‌کند. البته این بی‌تفاوتی سیاست‌مداران به رسانه‌ها همواره در کشورهای جهان سوم دیده می‌شود اما در عراق حتی به روزنامه‌نگاری به عنوان شغل هم نگاه نمی‌شود تا حداقل حمایت‌ها از یک روزنامه نگار را شاهد باشیم. حمایت‌ها فقط حزبی است و این سیاست نویسنده را مجاب می‌کند تا برخلاف عقیده خود و در راستای آن حزبی که از او حمایت می‌کند بنویسند و این یعنی مرگ نویسنده که در عراق بسیار مشهود است.

پس از سقوط نظام بعث و روی‌کار آمد دولتی مردمی و شکسته شدن فضای بسته سیاسی آیا فضای آزادی تبادل آرا و نشاط سیاسی و حضور فعال نخبگان در عرصه نویسندگی اتفاق افتاد؟
مشکل امروز عراق موضوع آزادی بیان نیست بلکه مشکل بزرگ ما نبودن یک سیاست صحیح برای فعالیت مطبوعاتی است. زمانی که شما می‌بینید یک نویسنده از هیچ پشتوانه مالی و اعتباری برای کار خود برخوردار نیست چگونه انتظار دارید که فضایی بانشاط در رسانه‌های عراق به وجود آید. شما یا باید صرفا برای یک جریان سیاسی خاص قلم بزنید یا اینکه این کار را رها کنید و به بازار و فعالیت اقتصادی روی آورید همانگونه که امروزه در عراق بسیاری از نخبگان سیاسی به پیشه‌ای در بازار روی آورده‌اند. پس اگر امروز مشاهده می‌کنید که فلان حزب از حمایت روزنامه‌نگاران بیشتری برخوردار است یا یک شبکه تلویزیونی کاملا برای حمایت فلان نامزد فعال می‌شود نمی‌تواند شاخص صحیحی برای صلاحیت آن حزب یا فرد باشد. اما این را نیز نباید فراموش کرد که جوانان عراق پس از سی سال محرومیت از دنیای اطلاعات و رسانه ناگهان وارد این دنیای جذاب شده‌اند و برای بهره‌گیری از این فضا بسیار انگیزه دارند. در سال‌های اخیر باوجود شدت‌ یافتن فضای ترس و ناامنی و درگیری‌های داخلی مشاهده‌ می‌کنیم که جوانان عراقی از همان دو الی سه ساعتی که برق دارند باز استفاده می‌کنند و از فعال‌ترین کاربران اینترنتی‌اند و وبلاگ‌هایشان مملو از یادداشت‌های تحلیلی و  خواندنی است.

عراق و ایران همواره قرابت فرهنگی بسیاری با هم‌ داشته‌اند و این رابطه در سال‌های پس از بعث به دلیل ازدیاد تردد میان این دو کشود بیشتر نیز شده است. مطبوعات این دو کشور را در مقایسه با هم چگونه ارزیابی می کنید و آیا این قرابت فرهنگی در رسانه‌های آنها نیز تاثیری داشته است؟
نزدیکی اندیشه‌ها و فرهنگ‌ها در ایران و عراق را نمی‌توان انکار کرد اما مطبوعات آنها قابل قیاس نیست. در ایران روزنامه‌هایی هستند که رسالت واقعی مطبوعاتی خود یعنی آگاهی بخشیدن را بدون هیچ گرایشی رعایت می‌کنند اما در عراق این‌گونه نیست. در عراق رسانه‌ای را سراغ ندارید که نخواهد برای یک جریان سیاسی یا اجتماعی خاصی کار نکند. اتفاقا این روزها زمان مناسبی برای مقایسه رسانه‌های دو کشور است چرا که ایران تازه بزرگترین انتخابات خود را گدرانده و عراق نیز نزدیک برگزاری آن است. البته نمی‌توان انتظار داشت که در ایران روزنامه‌ای بدون هیچ گرایشی مطلب ننویسد اما اصول روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را تا حدودی رعایت می‌کنند اما در عراق زمانی که روزنامه‌ای را می‌خوانید انگار که بولتن سازمانی یک حزب را قرائت می‌کنید. در ایران حداقل یک نویسنده برای بیان‌ دیدگاهش که به آن اعتقاد دارد دنبال تریبون می‌گردد اما در عراق نویسنده دنبال جایی است که به او سفارش مطلب دهند. این ضعف ریشه در همان عدم اهتمام نظام حاکم به حمایت از رسانه‌های عراقی دارد.

4 comments:

عشوري said...

سلام دوست عزيز... از اينكه با وبلاگ پربار شما اشنا شدم بسيار خوشحالم.. مصاحبه عالي بود..
فرصت كردي به ما هم سري بزن
موفق باشي

عشوري said...

سلام.. فكر كنم شما روز انتخابات سنديكاها رو به خاطر نداري..واقعا اون روز رشوان شده بود يه معارض به تمام معنا... خلي ها مي گفتن همه اون اتفاقا منحصر به سنديكاي رونامه نگارانه ولي حرفهاي رشوان چيز ديگه اي رو نشان مي داد ...
ثانيا اگه يادت باشه مدتي قبل جلسه نماينده آمريكا و عمر سليمان و .. برگزار شده بود بر ضد اخوان فكر كنم تو روزنامه الاخبار خوندم.. بعيد ميدنم آمريكا از اخوان دفاع كنه .. به نظر من گزينه اول و آخر آمركاييها عمر سليمانه البته همه چيز بستگي به انتخابات پارلمان داره
اگه اخوان بتونه همپيمانهاي زيادي تو پارمان پيدا كنه شايد بتونه يه كاري بكنه ولي به اعتقاد من اخوان راه حلي جز حمايت از البرادئي نداره..
باز هم از راهنماييت تشكرم.. همچنان در انتظار پيام هاي بعدي
موفق باشي

irani said...

باسلام
بیادوباره به نهج البلاغه برگردیم...

حجت said...

سلام و درود
با عرض شرمندگی از تعویض چندباره آدرس وبلاگ و غیبت طولانی، آدرس جدیدم رو تقدیم می کنم :

http://khovardad.blogspot.com

با تشکر

حجت نظری (hnj.blogfa.com)