Monday, January 10, 2011

استشراق بوسنيايي در روح رنسانس


در سال 1992 بود كه نيروهاي نظامي صربستان در حمله به بوسني و هرزگوين، مركز مطالعات شرق‌شناسي را با هدف از پيش تعيين شده مورد هجوم قرار دادند و هزاران نسخه خطي عربي، فارسي،‌عبري و تركي را كه در مدت پنجاه سال تاسيس اين مركز گردآوري شده بود را سوزاندند. آنگاه كه با چنين حجمي از كتاب و نسخه خطي اسلامي در يك كشور اروپايي پس از رنسانس مواجه مي‌شويم و از تعداد آثار سوخته شده اطلاع مي‌يابيم، مطمئنا اولين سوال براي ما چرايي اين همه اشتياق يك بوسنيايي براي مطالعه متون ادبي، هنري، علمي و ديني مسلمانان است. بوسني و هرزگوين نيز همچون ساير كشورهاي اروپايي و مخصوصا كشورهاي حوزه بالكان، نگاه مثبتي نسبت به مسلمانان شرقي نداشته است، اما برخي تحولات اجتماعي و ظهور برخي چهره‌هاي علمي فعال در حوزه ترجمه و تدريس علوم اسلامي، منجر به گرايش مردم به اسلام و مسلمان شده است. دكتر «اسعد دوراكوويچ» رئيس گروه زبان عربي دانشگاه سرايوو و يكي از فعالين علمي مركز مطالعات شرق‌شناسي بوسني است كه در سال 2004 اولين ترجمه كامل قرآن كريم به زبان بوسني از زبان عربي را تاليف كرد. از وي آثار بسياري در حوزه مطالعات قرآن‌شناسي، فلسفي، كلامي و ادبي ديده مي‌شود. كتاب «ترجمه قرآن كريم به زبان بوسنياي و ارزش‌هاي ساختاري آن» تاليف اين نويسنده و ترجمه يعقوب جعفري به زبان فارسي منتشر شده است. گفتگوي زير با اين نويسنده به زبان عربي صورت گرفته است:
به صورت خلاصه مي‌توانيد براي ما توضيح دهيد كه سير شرق‌گرايي (استشراق) در بوسني چه مراحلي را طي كرد كه امروزه اينچنين توانسته است فرهنگ و تمدن مسلمانان شرقي را در بوسني ارزشمند كند.
ابتدا در باره واژه استشراق كه به كار برديد بايد نكته‌اي را عرض كنم. استشراق در ادبيات عامه غرب زماني به كار مي‌رود كه رويكردي غالب به شرق در بيان گوينده احساس مي‌شود كه همان فرهنگ و تمدن و علوم باستاني شرقي منظور است كه زماني ايدئولوژي حاكم بر جهان بوده است. اما در علم شرق‌شناسي (ORIENTOLOGY) كه ما در مركز مطالعات بوسني آن را راه انداخته‌ايم، منظورمان از استشراق همان رابطه و تعامل با فرهنگ و تمدن شرقي است و نگاهمان به شرق همچون نگاهمان به ساير فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و سنن ساير نقاط مختلف جهان است. پس نمي‌توانم بپذيرم كه در بوسني و مخصوصا در ميان پژوهشگران مركز شرق‌شناسي رويكري شرق‌زده وجود دارد و محبوبيت ادبيات شرقي در بوسني تنها بر اساس محبوبيت ذاتي آن است و در اين ‌ميان هيچ شگفت‌زدگي و از خودبيگانگي وجود ندارد.
بوسني مسير بسيار طولاني را طي كرده است تا بتواند مردم خود را با شرق و اسلام آشتي دهد. حال چه رسد به آشنايي و معرفت نسبت به اسلام. در زمان حكومت عثماني كتاب‌هاي بوسنيايي از زبان‌هاي تركي و فارسي و عربي در سطوح مختلف علمي در بوسني و ساير كشورهاي اروپايي منتشر مي‌شدند، اما وضعيت مردم بوسني همچون ديگر مردمان غربي بود و نگاهي بسيار منفي نسبت به مسلمانان داشتند و اين ترجمه‌ها و فعاليت‌ها را برنمي‌تابيدند. شايد دليل اصلي اين نفرت، تاريخ تحريف‌شده اروپا در مورد جنگ‌هاي صليبي و بازتاب رسانه‌هاي غربي از جهل و عقب‌ماندگي علمي مسلمانان شرقي بود. در آن دوره به هيچ وجه مردم بوسني باور نمي‌كردند كه روزگاري اسلام و مسلمانان بزرگترين قدرت جهان از لحاظ علمي و سياسي و اقتصادي بودند.
پس در اين فضاي بدبينانه چگونه توانستيد مركز مطالعات شرق‌شناسي را در بوسني و هرزگوين تاسيس كنيد؟
همانطور كه گفتم استشراق در بوسني تنها رابطه و تبادل فرهنگ با مسلمانان شرقي است نه پذيرش برتري آنان. در بوسني همانگونه كه موسساتي در شناخت اديان غيرابراهيمي و فرهنگ‌هاي شرق دور و آفريقايي و سرخ‌پوستي و غيره تاسيس مي‌شد، مركزي نيز براي مطالعه شرق‌ مسلمان نيز تاسيس گرديد كه از روي اجبار همچون ديگر كشورهاي غربي بايد چنين مركزي در بوسني راه مي‌افتاد. در سال 1950 بود كه برخي از شرق‌شناسان دانشگاه سرايوو به تاسيس اين مركز مبادرت كردند. اما همواره شاخه‌هاي مطالعاتي آن و كتاب‌هايي كه در آنجا گردآوري مي‌شد تحت كنترل دولت و برخي ارگان‌هاي امنيتي بود. گويي كه اسلام براي نابودي غرب و سيطره خود بر جهان ظهور كرده است. اما هسته علمي مركز مطالعات با جديت تمام انگيزه خود را براي شناخت صحيح اسلام و آموزه‌هاي آن بالا برد و بنده به ياد دارم كه در آن روزها شدت فشارهاي امنيتي و بي‌توجهي مردم به اين موسسه بيشتر بر انگيزه ما مي‌افزود تا بتوانيم خود را در مقابل ديگر موسسات علمي ثابت كنيم. اولين فرهنگ لغت عربي به بوسنيايي در اين موسسه توسط استاد «توفيق مفتش» تاليف شد و جريان ترجمه از متون عربي و فرانسوي و روسي به زبان بوسنيايي آغاز شد. البته پيش از جنگ جهاني دوم نيز برخي ترجمه‌ها از متون شرقي توسط «محمد سباهو» ، «بسيم كوركوت» و «علي بيچ» وجود داشت كه با استقبال بسيار ضعيفي مواجه شده بود. اما در موسسه شرق‌شناسي ترجمه از همان ابتدا با همتي بسيار فراوان آغاز شد. اولين ترجمه‌ها آثار «جبرا ابراهيم جبرا» و « محمود درويش» بود. كم‌كم جرات ما جوانان موسسه نيز براي ترجمه بيشتر شد.
گرايش اعضاي موسسه بيشتر به جنبه‌هاي فرهنگي و تمدني عربي بود يا اسلامي؟
البته بايد پذيرفت كه اهتمام به تعليم فرهنگ عربي و سنت‌هاي اعراب بر تعاليم ديني و آموزه‌هاي اسلامي بيشتر بود و البته من اين را نه از چشم بوسنيايي‌ها بلكه از خود اعراب مي‌دانم كه تاكنون نيز عربيت را بر اسلاميت ترجيح مي‌دهند.
اولين‌ تاليف‌هاي موسسه چه بازتابي در ميان مردم بوسني و ديگر كشورهاي حوزه بالكان داشت؟
از اولين‌هاي نويسندگي در بوسني كه داستان‌هاي بلند برگرفته از فرهنگ اسلامي اصيل نوشت «محمدبك گبتانوويچ» بود كه دو كتاب ارزشمند «جوهر شرقي» و «جوهر ملي» از وي است. پس از او « ابراهيم‌بك باش‌اژيچ» و «محمد توفيق اوكيچ» بودند. تا اينكه به بزرگترين نويسنده و داستان‌سراي مسلمان بوسني «سافت‌بك باش‌اژيچ» مي‌رسيم و همچنين پس از او «محمد گانجيچ» نويسنده كتاب «جوهر اصل در شرح حال دانشمندان و شاعران بوسني». ديگر تاليفات و ترجمه‌ها از دايره موسسه شرق‌شناسي خارج شده بود. محمد سباهو و بسيم كوركوت بخشي از «هزار و يك شب» را از زبان فرانسوي و روسي در صربستان تاليف كردند كه با استقبال عجيبي مواجه شد و همان بازتاب گسترده انگيزه من را براي ترجمه كامل آن كتاب بلند ايجاد كرد.
شما در سال 2004 ترجمه كاملي از قرآن كريم ارائه كرديد. آيا پيش از اين نيز ترجمه‌اي از قرآن صورت گرفته بود؟
اولين ترجمه قرآن كريم از زبان فرانسوي توسط كشيش «ميچولو ببراييچ» صورت گرفت كه در بلگراد ابتدا نشر يافت. پس از آن ترجمه‌هاي كامل‌تري توسط «بانگا تشاوچوويچ» در سال 1937 را داريم و در همان سال همچنين ترجمه قرآن توسط كرابيگ در يوگوسلاو منتشر شد. اما ترجمه از زبان عربي اولين بار در سال 1973 توسط كوركوت در سرايوو آغاز شد كه توانست برخي سوره‌ها را جداجدا ترجمه و نشر كند. تا اينكه در سال 2004 بود كه بنده ترجمه كامل قرآن كريم را از زبان اصلي آن به بوسنيايي ترجمه كردم و شرحي را نيز بر آن نوشتم.
مهمترين چهره‌هاي ادبي و علمي مسلمان كه براي مترجمين بوسني اهميت داشتند كدام بودند؟
داستان‌هاي توفيق حكيم رمان‌نويس مشهور مسلمان مخاطبان بسياري در ميان مردم بوسني داشته و دارد. داستان‌هاي او در همان دهه چهل و پنجاه از زبان فرانسه ترجمه مي‌شد. نسخه كامل هزار و يك شب نيز كه بنده در دهه هشتاد از زبان عربي ترجمه كردم بر تغيير نگاه منفي مردم بوسني به شرق بسيار تاثير داشت. ورود هزار و يك شب به هر فرهنگ و تمدني با تحول رويكرد ادبي آن فرهنگ همراه بود. پس از انتشار هزار و يك شب بسياري از دانشجويان دانشگاه سرايوو نسخه آن را تهيه كردند و به ديگر دانشگاههاي بوسني و صربستان اين موج سرايت كرد. پس از مشاهده اين استقبال تصميم گرفتم كه برخي شعرهاي كوتاه شاعران مطرح مسلمان را ترجمه كنم و محافل شعرخواني شرقي در دانشگاه‌ها را راه‌اندازي كنم.
در همان دهه هشتاد استاد توفيق مفتش كتاب «طوق الحمامه» اثر ابن حزم را ترجمه كرد و بسيم كوركوت نيز كليله و دمنه از عبدالله ابن مقفع را ارائه كرد كه آن آثار نيز بسيار اثربخش بودند.
بنابراين پس از گذشت صد سال از دوران عثماني و دوران آغاز آشتي و آشنايي بوسني با مسلمانان شرقي، تازه در اواخر دهه هشتاد و نود ميلادي بود كه مي‌توان گفت بوسنيايي‌ها شناختي صحيح از فرهنگ و ادبيات و تمدن اسلامي و شرقي يافتند. در دهه نود ديگر نمي‌شد جلوي سيل عظيم ترجمه كتاب از عربي و فارسي به بوسني را گرفت. آثار نجيب محفوظ پدر داستان‌نويسي عربي، جبران خليل، ميخائيل نعيمه، توفيق حكيم، طه حسين، يوسف ادريس،‌حسنين هيكل بزرگترين روزنامه‌نگار عربي،‌محمود درويش، غسان كنفاني نويسنده و كارگردان فلسطيني، عبدالوهاب بياتي پدر شعر معاصر عربي و شاعران پرآوازه فارسي همچون سعدي و مولوي. در اين ميان ترجمه اشعار حافظ توسط «بشير جاكا» از همه بيشتر مورد توجه و اهميت قرار دارد.
جنگ دهه نود بوسني چه تاثيري بر اين رشد شرق‌شناسي اين سرزمين گذاشت؟
بوسني پايان قرن بيستم را به جرات مي‌توانيم يك كشور مسلمان كاملا شرقي بناميم، اما در همين زمان كه اوج شكوفايي ادبي و هنري بوسني ديده‌ مي‌شود آغاز حمله نظاميان صربستان به مردم بوسني و هرزگوين است. جنگ نه تنها از رشد موج شكوفايي ادبي نكاست بلكه به ترجمه‌هاي بوسني مايه‌هاي مقاومت و حماسه نيز افزود. در آن زمان بود كه بنده توانستم در خلال جنگ ترجمه كامل نسخه‌عربي قرآن كريم را  منتشر كنم و همچنين در همان زمان كتاب ارزشمند معلقات سبعه را نيز ابتدا در يوگوسلاوي و سپس در بوسني ترجمه كردم.
بوسني در سال‌هاي اخير پس از جنگ چه فعاليت‌هايي در حوزه شرق‌شناسي دارد؟
علاوه بر ادامه فعاليت‌هاي ترجمه و نشر آثار موسسه شرق‌شناسي، هم‌اكنون در دانشكده فلسفه دانشگاه سرايوو، گروهي به نام زبان عربي تاسيس شده است تا بر انديشه‌هاي فلسفي و ادبي اسلامي مطالعه شود و دانشجويان دكتري و ارشد نيز در اين رشته جذب مي‌شود كه بنده مديريت فعلي آن را بر عهده دارم.
البته در مسير اسلامي‌شدن بوسني راه بسيار طولاني در پيش است اما تاسيس چنين دانشكده‌ها و موسسات علمي مي‌تواند طي اين راه را تسريع كند

No comments: