Wednesday, June 2, 2010

مغرب، آزموني براي تغيير ساختار سياسي اعراب


در دويست سال اخير با شكل‌گيري موج روشنگري و اصلاح‌‌خواهي در جهان عرب، مصر و الجزاير به عنوان مركز اين تحول ‌خواهي شناخته شده بودند. شايد آن‌هنگام كسي فكر نمي‌كرد كه براي اصلاح اساسي ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي نياز به بستر مناسب بومي است كه آن در كشورهاي مستعربه‌اي همچون مغرب يافت مي‌شود. مصر هيچ‌گاه روي آرامش به خود نديد و همواره نداي آزادي‌خواهان او در زندان‌‌هاي مخوف ديكتاتوري خفه مي‌شد. اما طی ده سال گذشته مغرب تغییرات عظیمی را از سر گذرانده است. مطبوعات این كشور یكی از آزادترین در جهان عرب محسوب می شوند. در تابستان 1994 تمامی زندانیان سیاسی كه در لیست سازمان عفو بین المللی قرار داشتند آزاد گردیدند و زندان بدنام تازمامارت به كلی تخریب گردید. سياست حكومت مبني بر گسترش سازمان‌هاي غيردولتي است كه همين امر منجر به شكوفايي علمي و اطلاعاتي بيش‌از پيش مغرب در جهان عرب شده است. در اين فضاي آزاد جرات اظهارنظر و شكستن تابوهاي ديني و سنتي بسيار شده و هنرمندان و روزنامه‌نگاران و دانشگاهيان آنگونه كه دوست دارند مي‌انديشند نه آنگونه كه حاكميتي همچون ديكتاتوري سي‌ساله مصر به انديشمندان خود تحميل مي‌كند.
برخلاف مصر و الجزایر، مغرب به ویژه مستحق ستایش برای ایجاد امنیت روشنفكران خود است. این موضوعی است كه نباید مورد غفلت قرار گیرد یا دست كم گرفته شود. در مصر فاروق فودا توسط اسلام گرایان در خارج از منزل خود با شلیك اسلحه به قتل رسید. نجیب محفوظ رمان‌نويس بزرگ عرب به سختی از یك سوء قصد جان سالم به در برد. افرادي چون فواد ذكریا و نصر حامد ابوزید از مصر و محمد آركون از الجزاير مجبور به فرار از وطن شدند. اين در حالي است كه بسیاری از دانشگاهیان مراكش دارای دیدگاه‌های مشابهی با استادان ادبیات مصر هستند كه نه از تجاوز و بی‌حرمتی به زندگی خصوصی خود بیم دارند و نه مجبور به ترك وطن خود شده‌اند. به راستي دليل چنين تحولي در مغرب چيست؟ محمد عابد الجابري اهل مغرب را بزرگترين ناقد انديشه سنتي عربي مي‌دانند كه با وجود انتقادهاي تند از جريان‌هاي فكري و ديني عربي هيچ‌گاه احساس خطري براي خروج از مغرب نكرد. او معتقد است آزادي هاي موجود در مغرب ناشي از حضور مداوم قوميت‌ها و احساس هويت ملي آنان است. هويتي كه در مصر در تقابل افراطي له يا عليه غرب به مخاطره افتاد.
شايد يكي ديگر از دلايل مهم رشد انديشه در مغرب را به حساب رسانه‌هاي پوياي آن بتوان گذاشت. رسانه‌اي كه بدون ترس از مجازات اظهار عقيده خود به راحتي آنچه را كه دوست دارد به نقد مي‌گذارد. فرهنگ مناظر‌ه‌هاي تلويزيوني و فرهنگ افشاگري‌ مفاسد اقتصادي و اخلاقي و تحليل هرگونه ناهنجاري‌هاي اجتماعي از بيماري‌هاي مقاربتي و اعتيادهاي گوناگون منجر به آن شد كه مردم آگاهي لازم نسبت به تهديدهاي اطراف خود پيدا كنند. خانم حكیمه همیچ  مدير شركت مركز مشورتی ایدز در برنامه‌ای تلویزیونی در نوع خود انقلاب فرهنگی كوچكی به راه انداخت كه البته در ابتدا مقاومت شدیدی را به همراه داشت. در 1991 خانم هنرپیشه‌ای به نام تورا جبرانه دو روز پس از آنكه توسط مردان ناشناسی ربوده و موهای سرش تراشیده و مورد تحقیر قرار گرفت به عنوان اولین زن شركت كننده در آن برنامه ظاهر گشت. از طرف دیگر خانم حكیمه همیچ توانست كه موضوعات مورد نظر را به صورتی عریان‌تر مورد مباحثه و گفتگو قرار دهد. وی حتی سیاست های وزارت بهداشت را در برنامه تلویزیونی خود مورد انتقاد قرار داد. سپس مطبوعات این گفت و شنودها را به عنوان موفقیت بزرگی گرامی داشته و با حالتی تمسخر آمیز پرسیدند كه آیا اكنون وقت انتقاد از وزرای دولت فرا نرسیده است. نقش نهاد فعالی مانند مركز مشورتی ایدز همكاری روشنی است برای تكامل و توسعه رشد جامعه مدنی.
اجازه فعاليت به گروه‌هاي همكاري و همياري مردمي با وجود حضور سلطنت در مغرب، باز عامل عمده‌اي در جهت رشد احساس مسئوليت و تعهد مردم نسبت به آينده كشور خود بود كه در پانزده ساله اخير پس از سخنراني شاه حسن دوم در رابطه با جامعه مردم‌سالار و بيان اولين بار كلمه «ان‌ جي او »، جزء اصلي سياست‌هاي جديد دولت به حساب مي‌آيد. ان جي او هاي شكل‌گرفته از اصناف و اقشار اجتماعي، علمي، سياسي و تجاري با ميانگين آگاهي بيش از پنجاه درصد يك سوم اعضاي آنها نسبت به حوزه تخصصي كاري خود نشانگر رشد مطالبات مردمي از ساختار حكومتي است كه در چنين فضايي دولت به جاي سركوب مطالبات، مجبور به مشاركت با اين گروه‌ها و حل مسائل است. اين ديار در روزگاراني كانون علمي، اقتصادي و سياسي جهان اسلامي بود كه اروپاييان هم‌جوار آن حسرت آن را داشتند تا يك بار فرصت سفر به آنجا را داشته باشند و از نزديك زيبايي‌هاي زندگي شهري در آندلس را مشاهده كنند.

No comments: