Saturday, June 12, 2010

خواب خوش آزادي رفح


وقتي خبر باز شدن گذرگاه رفح را از سوي دولت مصر مي‌شنويم در برداشتي خوشبينانه اميد به پايان حصر اهالي غزه و ارسال آزاد كمك‌هاي دارويي و غذايي به آنان خواهيم داشت، اما نمي‌توان احساس دروني همه را انكار كرد كه اين اتفاق مطمئنا تنها يك خواب خوشي است كه شايد به مدتي كوتاه نيانجامد. حاكمان مصري در سال‌هاي اخير ثابت كرده‌اند كه دلسوزي‌هاي هرازگاه آنان نسبت به آوارگان فلسطيني تنها بر اثر فشار رسانه‌ها و اعتراضات جهاني بوده است و پس از اتمام فشار باز تحريم را عليه مردمان غزه پيش مي‌گيرند. خبر حمله نيروهاي رژيم اشغالگر قدس به كاروان حامل كمك‌هاي بشر دوستانه به مردم غزه و انفجار خبري اين اتفاق راهي جز شكستن حصر گذرگاه رفح براي مصر نگذاشت، اما حافظه تاريخي مردمان خاورميانه، سه سال پيش را از ياد نمي‌برد كه در روزهاي حملات موشكي بيست و دو روزه بر غزه، مصر به ناچار كانال ميان صحراي سينا و نوار غزه را باز گذاشت و در آن روزها نيز همچون امروز برخي به تشويق حكومت پرداختند و در مقالات خود حاكم مصري را آزادساز فلسطين معرفي كردند. اما آنگاه كه خبرهاي غزه كم‌رنگ شد و التهاب جهاني آرام گرفت، در سخناني از همان مرد آزادي‌خواه شنيديم كه : « قلم پاي هر فلسطيني را كه از گذرگاه رفح بگذرد بدون هيچ تسامحي مي‌شكنيم». جالب آنكه همين سخن را نيز برخي بر اساس نيت‌هاي خيرخواهانه حاكم مصري نسبت به آينده فلسطين توجيه مي‌كردند كه اين‌گونه قصد ادب كردن نيروهاي حماس را دارد تا با سران عرب همراه شوند، غافل از آنكه بيشتر محاصره‌شدگان غزه را مردمان بي‌گناه و آواره از كودكان و زنان و سالخوردگان تشكيل مي‌دادند. در ادامه نيز مصر در جشني با تخريب تمام كانال‌هاي ارتباطي ميان غزه و صحراي سينا، اعلام كرد كه با حمايت مالي آمريكا حصاري فلزي در تمام مرز نوار غزه خواهد كشيد و همين‌گونه نيز عمل كرد. ديگر هيچ راهي براي كمك‌رساني به فلسطينيان در اين سه سال نبود و اين‌گونه بود كه مصر مردمان محروم غزه را مجبور به تسليم و التماس در آورد تا هرگونه كمك و امدادي را به عهده مصر واگذارند و از اين ميان چه امتيازهاي سياسي و اقتصادي كه براي او حاصل نشد.
پنجشنبه هفته گذشته نيز كه گذرگاه رفح گشوده شد باز اين ترس براي بسياري وجود داشت كه نكند اين شادي به چند روز بيشتر نرسد. خبرگزاري‌هاي رسمي مصر به نقل از رئيس‌جمهور خود اعلام كردند كه : « هدف از شكست حصار، كاهش درد و رنج برادران فلسطيني ما بود ». اين لحن بيان، حاكي از آن دارد كه آسودگي فلسطينيان تنها به كاهش درد ختم مي‌شود نه درمان آن.
بدون هيچ مجامله‌اي بايد پذيرفت همان روزي كه آقاي اوباما به مصر آمد، ديگر سرانجام پرونده فلسطين از دست سران عرب خارج و مسئوليت آن تماما به دست كاخ سفيد سپرده شد. اعراب بيانشان در اين روزها مخصوصا پس از حمله به كاروان آزادي، لحني از روي همدردي و ناراحتي دروني است كه ديگر هيچ وعده و تصميمي در آن ديده نمي‌شود. گويي كه آنان همچون ديگر مردمان خاورميانه تنها تماشاگران اتقافات منطقه هستند و همه چشم اميد به تلفن آقاي اوباما به نتانياهو نخست وزير رژيم اشغالگر دارند تا ببينند كه آنان چه مصلحتي را در پيش مي‌گيرند. و الا بر هيچ كسي پوشيده نيست كه مصر نه توان ايستادگي در مقابل اسرائيل را دارد و نه منافعش ايجاب مي‌كند. شايد به جرات بتوان گفت كه بيشترين تفاهم‌نامه‌هاي بين‌المللي سياسي و اقتصادي مصر در سال‌هاي اخير با اسرائيل بوده است که از آن‌جمله به طرح‌های انتقال نفت و گاز از مصر به اسرائیل می‌توان اشاره کرد. مهمتر آنكه حسني مبارك رئيس‌جمهوري مصر، يك طرق امضاكننده قرارداد چهارجانبه شرم‌الشيخ است كه سه سال گذشته با حضور ايهود اولمرت نخست‌وزير سابق رژيم اشغالگر، عبدالله دوم پادشاه اردن و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی بر سر موضوع شهرك‌سازي اسرائيل به توافق رسيدند. بنابراين چگونه مي‌توان انتظار داشت كه با وجود همه اين قيد‌هاي قانوني و بين‌المللي، مصر بخواهد به يكباره نقش آزادسازي فلسطين را بر عهده گيرد. 

No comments: