Sunday, October 4, 2009

ترکیه؛ مانده از غرب ، رانده از شرق


نوشته رضا حجت شمامی از وبلاگ سی یا 30
امپراتوری عثمانی در بالاترین وضعیت 6/5 میلیون کیلومتر مربع وسعت داشت اما ترک ها در حال حاضر تنها 783654 کیلومتر مربع سرزمین دارند.جمهوری ترکیه امروزی به عنوان بازمانده امپراتوری عثمانی، میراث‌های خوب و بد آن را یکجا به ارث برده است که از میراث‌های خوب می‌توان از شخصیت برتری طلبی یا هژمون‌خواهی منطقه‌ای آن نام برد و از میراث‌های بد، آثار و نتایج به جامانده از نسل کشی مورد ادعای ارمنستان در 1915 است که هنوز گریبان ترکیه را رها نکرده است.مصطفی کمال پاشا که به آتاتورک (پدر ترکیه) معروف است در پایان جنگ جهانی اول رهبری قیام علیه خلافت و امپراتوری عثمانی را به عهده داشت و در سال 1923 ترکیه مدرن را ایجاد کرد و خود تا 1938 رئیس جمهور ترکیه بود که اقداماتی مثل ملی‌گرایی ترک (پان ترکیسم)، جدا‌کردن دین از سیاست، قانونی کردن حق برابری زنان با مردان و تغییر خط عربی به خط لاتین را در این کشور نهادینه کرد.تمایلات اروپایی ترک‌هادرست از زمان کمال پاشا بود که ترکیه تمایلات غرب‌گرایانه خود را آغاز کرد و این علاقه و شیفتگی تا جایی پیش رفت که خواستار عضویت در اتحادیه اروپا شد. در واقع ترکیه از ابتدای تاسیس خود تجربیات یک دولت لائیک را آزموده است، این در حالی است که حدود صددرصد مردم مسلمان بوده و به دین خود پایبند هستند.در جهت‌گیری‌های سیاست خارجی این کشور که تبدیل به سنت سیاسی دولتمردان آن شده است همواره رابطه با اروپا و حتی عضویت در این اتحادیه در محور امور قرار دارد. ترکیه از مرداد 1328 (آگوست 1949) به عضویت شورای اروپا درآمده است و بعد از تشکیل جامعه اقتصادی اروپا در سال 1958 میلادی، در 31 جولای 1959 تقاضای عضویت در این اتحادیه را مطرح کرد. در 12سپتامبر 1963 قراردادی موسوم به «قرارداد آنکارا» بین طرفین به امضا رسید و این قرارداد از اول دسامبر سال 1964 لازم الاجرا شد و از آن تاریخ روابط ترکیه و جامعه اقتصادی اروپا به‌طور رسمی آغاز شد.اگر عضویت ترک‌ها در پیمان آتلانتیک شمالی را نیز به این مجموعه اضافه کنیم که در سال 1952 انجام شد، روشن می‌شود که این کشور از اولین سال‌های پس از جنگ جهانی دوم که ساخت سیاسی نظام بین‌الملل شکل نوینی به خود گرفت و از ترکیب موازنه قدرت به سمت نظام دو قطبی پیش رفت، با متمایل شدن به سمت غرب و قرادادهای متعدد با اروپا از خود یک چهره غربی و اروپایی ارائه داد تا کشوری شرقی و خاورمیانه‌ای. اگر چه این قراردادها و مراودات تا کنون ادامه پیدا کرده است اما شواهد موجود نشان می‌دهد ترکیه نتوانسته است به هدف خود نزدیک شود و در جرگه کشورهای اروپایی قرار بگیرد.سیاست بازگشت به شرقتا کنون دلایل زیادی برای پذیرفته نشدن ترکیه در اتحادیه اروپا فهرست شده است اما شاید مهم‌ترین مسأله این باشد که کشوری مسلمان است که نمی‌تواند در کنار کشورهای مسیح مذهب قرار بگیرد. به هر رو، ترکیه‌ای که از هدف خود باز‌مانده است در چرخشی محسوس به سمت شرق سوق پیدا کرده و در تلاش برآمده تا جای پای خود را در خاورمیانه پیدا کند.جایگزینی احمد داود اوغلو به جای علی باباجان به عنوان وزیر امور خارجه که به اشتباه بیشتر با نگاه اقتصادی تحلیل شد، نشان از چرخش ترکیه به سمت شرق است. در خصوص چرخش نگاه به شرق ترکیه دو تحلیل عمده وجود دارد. ابتدا اینکه چون این کشور نتوانسته است خود را برای عضویت در اتحادیه اروپا به اثبات برساند و این اتحادیه نیز جایگاهی برای ترکیه در میان اعضای خود قائل نیست بنابراین سیاست‌مردان استانبول درصدد برآمده‌اند تا دیر نشده جایگاه خود را در شرق ترمیم کرده و برای به دست آوردن هژمون منطقه‌ای در خاورمیانه برنامه‌های کوتاه و بلند مدت بریزند.تحلیل دوم نیز بر این اصل استوار است که ترکیه به سمت شرق خیز برداشته است تا با تثبیت خود در این منطقه قدرتش را برای اروپا به اثبات رسانده و از این طریق پشتوانه مناسبی برای چانه‌زنی‌های آینده با اتحادیه اروپا برای خود بتراشد. تلاش برای بازیگردانی‌های شرقیبه هر رو، ترکیه در راهبرد نگاه به شرق تا کنون تجربیاتی را از سر گذرانده است و برای آینده نیز برنامه‌هایی را در دست دارد که از این میان می‌توان به این موضوعات اشاره کرد: میانجی‌گری بین سوریه و اسراییل، حمایت از حماس در جنگ 22 روزه، تلاش برای میانجی‌گری بین گروه‌های فلسطینی و مقامات رژیم صهیونیستی، تلاش برای درگیر کردن خود در مسائل هسته‌ای پیش آمده بین ایران و غرب، حمایت‌های نرم از دولت‌های عراق و افغانستان، علاقه‌مندی به میزبانی گفت‌وگوهای بین 1+5 و جمهوری اسلامی ایران که در مرحله اول ناکام ماند، کشاندن طرح سپر دفاع موشکی از اروپا به خاک خود که با حمایت همه جانبه آمریکا انجام می شود و ... که نشان می‌دهد ترکیه علاقه‌مند به «بازیگردانی شرقی» است تا بگوید جایگزین خلفی برای قدرتی به نام امپراتوری عثمانی است و با رفتار ژله‌ای که در سیاست از خود ارائه می‌دهد می‌تواند تبدیل به هژمون منطقه شود. اما ترک‌ها برای رسیدن به این مهم با مشکلات نظری و عملی بسیاری مواجه هستند که یا حل شدنی نیست و یا اینکه بسیار سخت به نتیجه درست و حسابی می‌رسد. در مقام نظر می‌توان به نگاه اروپانگر ترکیه دست گذاشت که فضای اجتماعی مسلمانان شاید آن را برنتابد چون ترکیه در هر صورت از اندیشه‌های سکولار در بدنه سیاسی و قانون اساسی خود برخوردار است که بازمانده تفکرات آتاتورک است و هر زمان ممکن است با تلاش ارتش به عنوان ستون‌ فقرات این اندیشه در ترکیه با انتخاباتی جدید قدرت را به دست بگیرد. در مقام عمل نیز مساله صلح به عنوان مهم‌ترین موضوع منطقه‌ای که تشعشعات فرامنطقه‌ای گسترده‌ای نیز دارد تبدیل به «گره کور خاورمیانه» شده است که راه حلی را برنمی‌تابد؛ زیرا اسراییل با حمایت بی دریغ آمریکا به گونه‌ای تمامیت خواه عمل می‌کند که برای فلسطین و خواسته مسلمانان منطقه جایگاهی قائل نیست. از این رو می‌توان ناکامی تلاش‌های ترکیه در درازمدت را هم اکنون مشاهده کرد. به‌خصوص اگر این مساله مورد توجه قرار گیرد که کشورهای دیگری در منطقه از مدت‌ها قبل نقش خود را تعریف کرده و بر اساس آن – منفی یا مثبت – به بازی سیاسی می‌پردازند که کمتر اجازه می‌دهند ترکیه یا هر کشور دیگری برای خود تعریفی جدید ارائه داده و جای پایی باز کند. کشورهای که هر کدام خواهان بازی در جایگاه هژمون منطقه هستند. بنابراین شاید بتوان گفت ترکیه به همان اندازه که به دلیل دارا بودن روحیات اسلام‌گرایانه در سطح اجتماع نمی‌تواند به اتحادیه اروپا بپیوندد به همان اندازه به دلیل دارا بودن اندیشه‌های سکولار در سطح حاکمیت از رهبری دنیای اسلام ناکام خواهد ماند.

1 comment:

محمد حسني said...

البته اين را هم نمي توان كتمان كرد كه اين موقعيت دو پهلو باعث نقش ميانجي در بسياري از موارد براي تركيه بوده و گاهي سياست جاسوس دو جانبه و باجگير دو جانبه بودن را براي ايشان تسهيل كرده است
چنانچه در قضيه هسته اي تركيه از امتيازهاي فراواني از دو طرف بهره گرفته
و از سوي ديگر در روابط خود با آسياي ميانه به خوبي از اين موقعيت دوپهلو بهره برده است