Thursday, December 23, 2010
سينماي اسلامي، امكان يا امتناع
· القاي مفاهيم در سينما
از همان بدو پيدايش هنر سينما با آثار برادران لومير در سال 1895 م، تاثير سينما بر حوزههاي فكري، اجتماعي و تربيتي مورد توجه كارشناسان اين عرصه قرار گرفت. اما آنچه منجر به اهميت بيشتر اين هنر حتي از سوي سياستمداران گرديد، يكي موضوع گيشه و صنعتي شدن سينما بود و ديگري تبادل فرهنگي حاصل از نشر فيلمهاي سينمايي در جهان. به گفته ریکوتو کانودو ناقد ايتاليايي كه اصطلاح هنر هفتم را اولين بار او به كار برد: «سينما، تنها در ارائه انديشه فيلمنامه ختم نميشود و بار سنگيني از فرهنگها و رفتارهاي فردي و اجتماعي را به مخاطب القا ميكند». به وضوح نيز ميتوان مشاهده كرد كه از همان ابتدا توليدكنندگان سينما، در توليدات خود قصد القاي مفاهيم دارند و هنر را تنها براي هنر و تفنن نميديدند.
· استقبالي گرم اما آشفته
جهان اسلام در سالهاي پيدايش سينما، دوران تحول و بيداري فكري خود را ميگذراند كه با ظهور چهرههاي روشنفكري همچون سيد جمالالدين اسدآبادي از ايران و محمد عبده از مصر و انتشار روزنامه عروةالوثقي در پاريس توسط اين دو تن با طرح موضوع رابطه فرهنگي اسلام و غرب همراه بود. در اين ميان حوادثي چون سفر شاهان قاجار به اروپا و برگزاري اولين كنگره صهيونيست در شهر «بال» سوئيس و سقوط نظام سنتي و خليفهمحوري عثماني نيز بر رشد تبادل فرهنگي با غرب تاثيرگذار بود. اولين بار استعمار فرانسوي بود كه در مصر سالن سينما احداث كرد و مسلمانان را به تماشاي فيلم فراخواند. در اولين كنگره صهيونيست در سال 1897 نيز بنا به گفتههاي «تئودور هرتزل» رهبر جمعيت صهيونيست، تصميم بر آن شده بود كه سينما را به عنوان جلوهاي از معجزه موسي يعني همان تصوير بپرورانند و به واسطه آن بر جهان سيطره شوند. پس از پايان جنگ جهاني دوم و آغاز مهاجرت يهود به سرزمينهاي عربي سواحل مديترانه، انتقال فرهنگ سينما نيز به اين مناطق رشد بيشتري پيدا كرد.
ترس از دينزدايي جوانان، گسترش فرهنگ غرب، كمرنگ شدن آموزههاي تمدن اسلامي عواملي بودند كه مسلمانان را براي مقابله و توليد فيلم در كشورهاي اسلامي تحريك ميكرد. اما نتيجه چيزي مغاير اهداف آنان شد و فيلمهاي دوره اول مسلمانان بيشتر جنبه سرگرمي و خنده با ادبيات كوچه بازار داشت و در اين ميان ايران نيز مستثني از اين موضوع نبود. سهم سينما با محتواي اسلامي و با جذابيتي كه مسلمان را بتواند به پاي سالنهاي سينما بكشاند تا كنون تنها 10درصد از كل سينماي نشر يافته در كشورهاي اسلامي است.
· توهمي خيالانگيز
بر اساس آماري از سوي مركز مطالعات گفتگوي مدرن در آلمان، فيلمهايي كه اشاره به محتواي اسلامي داشته و در محافل بينالمللي عرضه شدهاند تاكنون 2500 فيلم بوده است كه در ابتدا شايد خبري خوشايند به نظر آيد. اما بايد دانست كه 1000 فيلم از اين آمار مربوط به مركز توليد سينماي نيجريه (ناليوود) است كه به دليل اتخاذ موضوعات محلي و بومي و كيفيت نازل آنها، مورد استقبال هيچ كشوري حتي آفريقايي قرار نگرفته و بقيه نيز اكثرا مربوط به شركتهايي است كه در اروپا و آمريكا مستقرند و يا به صورت سفارشي از سوي كشور اسلامي توسط يك كارگردان يا تهيهكننده خارجي توليد شدهاند. اين پراكندگي آماري منجر به آن شده كه موضوع سينماي كشورهاي اسلامي دچار نوعي توهم در گسترش توليدات خود شود، در حالي كه بيشتر اين توليدات حامل فرهنگ و ادبياتي غير بومي و اسلامي است.
مشكل بزرگي كه سينماي اتحاديه اروپا در آمارهاي خود در سه سال 2004 تا 2006 بدان پيبرد، گسترش توليدات ژاپني و آمريكايي در كشورهاي آنان بود كه هم شركتهاي داخلي را متضرر ميكرد و هم فرهنگ اروپايي را تحت تاثير خود قرار ميداد بدين گونه كه فرهنگ جوامع اروپايي را بايد از زبان فيلمهاي آمريكايي و كارتونهاي ژاپني آموخت. دولت اسپانيا در پايان سال 2007 در جهت اصلاح صنعت سينماي اسپانيايي، قانوني را تصويب كرد كه طبق آن، تنها فيلمهايي مجوز پخش در اسپانيا دارند كه بيش از 75درصد كادر توليد آن، داراي شناسنامه اسپانيايي باشند. خلاء چنين فرآيند كاريزماتيكي در يك اتحاديه براي سينماي جهان اسلام كاملا محسوس است به گونهاي كه ابتدا خبر موج گسترده توليدات سينمايي تركيه به عنوان فعالترين كشور در توليدات سينمايي جهان اسلام را ميشنويم، اما زماني كه به آمارها رجوع ميكنيم مشاهده ميشود كه در سال 2007 تنها 42 فيلم بلند، كوتاه و سريال توسط توليدكنندگان ترك توليد شده است و مابقي مربوط به توليدات خارجي است. اين در حالي است كه آمريكا در همان سال داراي 38794 سالن سينما، 4562 سالن فيلمهاي ديجيتال بوده و 453 فيلم سينمايي بلند توليد كرده است. همچنين كشور جمهوري چين نيز در سال 2007، 402 فيلم توليد داشته كه 105 تاي آنها كاملا توليد داخلي بوده است. كشور هند نيز در سال 2007 از ميان توليدات خود، 76.50 درصد توليد بومي داشته است. البته كشورهاي اروپايي با اتخاذ محدوديتهاي قانوني براي توليدكنندگان سينمايي، آمار توليدات داخلي خود را افزايش دادند. در سال 2008، در كشور فرانسه، آمار تماشاي بيش از نود درصد فيلمهاي آمريكايي در منازل به 49،9 درصد رسيد و آمار پخش فيلمهاي داخلي به 36،6 درصد. در حالي كه در همان سال 2008، در كشور مصر به عنوان يكي از بزرگترين توليدكنندگان سينمايي مسلمان، سهم بازار در نشر فيلمهاي داخلي كمتر از 30 درصد بوده است.
· چيستي سينماي اسلامي
البته اگر بخواهيم در مورد وضعيت سينماي اسلامي صحبت كنيم، ابتدا بايد تعريف خود را از اين ژانر سينمايي دقيق بيان كنيم، در غير اين صورت آمارهاي فوق حاكي از توليدات داخلي كشورهاي اسلامي نيز شايد كمتر به تعريف ما از سينماي اسلامي مربوط باشد. بيشترين تعاريف از سينماي اسلامي هر اثري است كه به گونهاي مستقيم يا غيرمستقيم آموزههاي فردي و اجتماعي اسلامي را به مخاطب القا كند كه ممكن است در خلال كار خود نامي از اسلام نيز به ميان نياورد. البته رعايت كامل شريعت اسلامي در فيلم همچون رعايت حجاب و آداب و مناسك اسلامي و حلال و حرام، موضوعي است كه كمتر در دستهبندي فيلمهاي اسلامي ديده ميشود و بيشتر بر جنبه اخلاق اسلامي تكيه ميكنند. البته همين نكته همواره مخالفت عالمان ديني را با ابعاد مختلف اين هنر مصور برانگيخته است و آنان قائل به سينمايي هستند كه تمامي حركات و سكنات افراد منطبق بر سنن اسلامي باشد، البته اگر كل مقوله سينما را حرام ندانند. با تعريف دوم محدوده فيلمهاي اسلامي به چند اثر انگشتشمار تاريخي همچون «صلاحالدين ايوبي» و «محمد رسولالله» و «عمر مختار» ختم ميشود. در اينجا تفاوتي بايد قائل شد ميان سينماي اسلامي و سينماي جهان اسلام كه توسط مسلمانان توليد ميشود. سيد جمالالدين اسد آبادي با بيان نظريه « امكان عبور راه هدايت از مسير گمراهي»، قائل به رعايت اسلام در جوامع اروپايي بود در حالي كه مسلمانان در شرق زندگي ميكنند. با اين رويكرد اگر هنر اسلامي را مبتني بر محتوايي اسلامي بدون ظواهر ديني تعريف كنيم، آنگاه شايد حتي آثار چارليچاپلين نيز اسلامي تصور شود. شايد خلاء تعريف دقيق از سينماي اسلامي ناشي از نبود يك تعريف مشخص از كل هنر اسلامي است.
اما در حالت كلي ميتوان گفت كه استفاده ابزاري از هنر در جهت نشر انديشه اسلامي همواره در دستور رهبران ديني و سياسي جهان اسلام بوده است. آنگاه كه سينما در مقابل هجوم دشمنان اسلام در تحريك احساسات مردمي براي دفاع از دين و ملت موثر واقع شود، حساسيتها نيز نسبت به ضعف فيلمها در رعايت مباني شريعتي كاسته ميشود، اما در حالت عادي، هر كارگردان مسلماني در مصر بايد براي دريافت مجوز پخش، تاييدي از نماينده عالمان الازهر در وزارت فرهنگ مصر داشته باشد. بنابراين اتهام كمكاري و ضعف كيفي و كمي به سينماي اسلامي، ابتدا به انديشمندان مسلمان برميگردد كه تعريف دقيقي از سينماي اسلامي و در كل، هنر اسلامي عرضه نميكنند.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment