Wednesday, August 4, 2010

پرچم جنبش اعتراضي مصر برافراشته شد


اعتراض ها در مصر هر روز بيشتر شده و اين بار اصناف مردمي نيز به خيل معترضان ضد دولتي پيوسته اند. اعتراض آنان به تمديد وضعيت فوق العاده در كشور و مديريت ضعيف و فاسد مديران گماشته دولتي است. اعتراض آنان به دستگيري هاي بي منطق برخي روزنامه نگاران و نويسندگان مسلمان اخواني است. اعتراض به تقلب در انتخابات پارلماني و شوراهاي محلي به سود حزب حاكم الوطن. اعتراض به تلاش براي واگذاري سلطه به فرزند حسني مبارك. اعتراض به گراني ها و رشوه گيري ها و نظام بوروكراسي بي امان سازمان هاي دولتي. و بيش از هر چيز اعتراض به حمايت همه جانبه از اسرائيل از سوي دولت و محدوديت هاي تردد براي آوارگان غزه. ديگر دليلي براي بقاي اين نظام نمانده است. شايد هر اعتراض و جنبش ملي نياز به يك نشانه و پرچم داشته باشد و خالد سعيد جوان بي گناه شهر اسكندريه نقش اين نشانه را بازي كرد. هنگامي كه در روز 16 خرداد گذشته نيروهاي پليس او را در يك كافي نت به جرم حمل مواد مخدر بازداشت كردند و جلوي چشم مردم به شدت او را كتك زدند و به نقطه نامعلومي بردند و دو ساعت بعد جنازه او را جلوي درب همان كافي نت انداختند و رفتند. خبرها حاكي از آن است كه خالد سعيد 28 ساله اطلاعاتي از فساد مالي سران پليس اسكندريه داشت كه در حال بارگذاري آنها در وبلاگ خود بود كه آن حادثه بر سر او رخ داد. در ميان شعارهاي مردمي در اعتراض هاي خود تنها جمله «ديگر بس است!» ديده مي شود و هيچ. دو جبهه كفايه و انقاذ مصر محل تجمع دانشجويان،‌روشنفكران و نويسندگان مسلمان مصري گرديده كه به برگزاري نشست ها و محافل اعتراضي و انتشار روزنامه و بولتن مي پردازند. چند ماه بيشتر به برگزاري انتخابات رياست جمهوري مصر نمانده، اما با شدت يافتن اعتراضات، شايد بيش از برگزاري انتخابات دولت مجبور به استعفا شود.
در پي گسترش اعتراضات، دكتر محمد البرادعي رهبر جنبش اعتراضي مردمي مصر به همراه ديگر رهبران احزاب معترض همچون ايمن نور كه نامزد مخالف دولت در انتخابات 2005 بود، وارد اسكندريه شدند و به خانه خالد سعيد رفتند و با مادر او ديدار كردند و راهي نماز جمعه شهر شدند. تمامي خيابان‌هاي منتهي به نماز جمعه توسط نيروهاي پليس بسته شده بود و با هر تجمع چند نفري برخورد شديد مي‌شد. اما با اين وجود تعداد بسياري از اساتيد و دانشجويان و عموم مردم در خيابان‌ها حاضر بودند و شعارهايي عليه دولت سر مي‌دادند. شور عجيبي در مصر حكمفرماست و پايه هاي نظام سلطه پس از سي سال در حال لرزش است. دولت براي توجيه رفتار پليس در حادثه خالد سعيد ادعا كرد كه به گزارش پزشكان قانوني خالد كيسه مواد مخدر را در حين دستگيري بلعيده و خفه شده است، اما مشاهده عكس او و دهان و دندان خرد شده او جايي براي چنين اكاذيبي نمي گذارد.
در مرحله بعد دولت كه در مقابل شكل‌گيري جريان اعتراضي مردم در تمام شهرهاي مصر سردرگم مانده است اعلام كرد كه به دنبال جستجوي افرادي است كه خالد را شكنجه و مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند تا در دادگاه علني آنان را محكوم كند. اما نه تنها اين اتفاق رخ نداد بلكه در شهر منصوره يك راننده تاكسي جوان توسط دو تن از نيروهاي پليس مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و از طبقه سوم ساختماني به بيروت پرتاب شد كه جرم او تنها اعتراض به پرداخت نكردن كرايه توسط آن دو پليس بود.  
شايد بتوان اينگونه تشبيه كرد كه روزهاي آخر دوران حكومت ديكتاتور مآبانه انور سادات در حال تكرار است و نظام در روزهاي آخر عمر خود در منجلاب فساد و تبعيضي كه خود به راه انداخته است دست و پا مي‌زند.
غرب نيز ديگر جايي براي حمايت از نظام حاكم نمي‌بيند و در مقابل حادثه خالد سعيد بيانيه صادر مي‌كند و از سويي ديگر البرادعي نيز كه چهره اي شناخته شده در محافل بين المللي است هر روزه با برخي سفيران و وزراي كشورهاي اروپايي براي بررسي آخرين تحولات سياسي مصر و منطقه جلسه برگزار مي كند تا زمينه را براي حمايت آنان فراهم كند. البرادعي در ميان گروه‌ها و احزاب معترض داخلي نيز جايگاه كاريزماتيكي پيدا كرده و نقطه اتحاد جريان‌هاي متفاوت از اسلام‌گرا، ليبرال و چپ شده است. مصر در ماه‌هاي آينده بازيگر حوادث مهمي در منطقه خواهد شد.

No comments: