اشاره: در مرحله دیگری از تغییر سیاستهای استراتژیک ایالات متحده آمریکا در دوره جدید روابط با ایران و روسیه روز پنجشنبه اوباما رئیس جمهور آمریکا از توقف استقرار سپرموشکی خود در اروپای شرقی خبر داد. این حرکت آمریکا به گفته سخنگوی وزارت خارجه روسیه باب تفاهم و تحسین روابط دیپلماتیک آمریکا- روسیه شده است. تحلیلهای مختلفی در بررسی دلایل توقف استقرار سپر موشکی آمریکا بیان شده است. آیا آمریکا به دنبال امتیازدهی به روسیه و تغییر سیاستهای او در گروه 1+5 نسبت به ایران است و آیا برخلاف این نظر آمریکا چراغ سبزی به ایران نشان داده تا مجدداً طرح مذاکرات را از سر بگیرد. در گفتگو با دکتر عبدالله الاشعل، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه قاهره و مشاور ارشد وزیر سابق امور خارجه مصر به بررسی دلایل این تغییر موضع آمریکا پرداختیم. او معتقد است که این حرکت نشانه سقوط ابرقدرت آمریکایی در جهان است.
با توجه به تغییر مواضع کاخ سفید در مورد توقف سپر موشکی خود در اروپای شرقی، برخلاف هزینه بالای سیاسی و مالی دولت جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکایی، چه دلایلی را در این تغییر سیاست میبینید؟
شاید بسیاری از افراد این تغییر رویکرد و عقبنشینی موشکی آمریکا از منطقه را حرکتی استراتژیک و سیاسی با پشتوانهای فکری بدانند که در آینده به گفته خود آقای اوباما، مهندسی اقلیمی و نظامی جدید از سوی آمریکا مشاهده خواهد شد، اما بنده به دلایلی اعتقاد دارم که این عقبنشینی اعلام یک شکست سنگین از سوی آمریکا بوده و مقدمهای است برای فروپاشی قدرت بینالمللی آمریکا. دلایل بنده هر کدام بهتنهایی میتواند عامل شکست و فروپاشی یک نظام یا یک ابرقدرت باشد. دلیل اول فشارهای همهجانبه روسیه است که آمریکا را در یک تنگنای سیاسی، اقتصادی، نظامی قرار داد. روسیه برای اعمال فشار چند گزینه کلیدی را انتخاب کرد و با اصرار با آنها به موفقیت رسید.
موضوع اول مناقشات روسیه- آمریکا بر سر موضوع گرجستان و حمله گرجستان به اوستیایی جنوبی بود. آمریکا از میان دو گزینه «حمایت از گرجستان» و «همکاری با روسیه» با اشتباه گزینه اول را برگزید که منجر به شکست خفتبار او در منطقه شد. این یک شکست سیاسی سنگینی است که شاید برای یک ابرقدرت سنگین تمام شده و حتی تا پایان خروج او از معاهدات و روابط بینالمللی منطقه کشیده شود. جنبه دوم فشار روسیه، حمایت همهجانبه او از موشکهای دوربرد ایرانی و تأیید فعالیتهای هستهای ایران است. آمریکا تمام تلاش خود را برای توقف روند هستهای شدن ایران کرد و برای این کار هزینههای سنگینی را نیز در راستای جلب حمایت دیگر کشورها از خود پرداخت، اما این حمایت قاطع روسیه از ایران آمریکا را سردرگم کرده است. موضوع سوم فشارهای روسیه، اختلاف شدید با اسراییل است. شدت تیرگی روابط روسیه- اسراییل از آن زمان آغاز شد که اسراییل در درگیری ماه آگوست گرجستان تجهیزات نظامی در حمایت از گرجستان ارسال کرده بود. پس در یک کلمه دلیل اول بنده برای اثبات شکست آمریکا در منطقه، فشارهای روسیه است. حتی اوباما رئیس جمهور فعلی آمریکا نیز با سیاست تغییر و گفتوگوی خود نتوانست برای حل موضوع روسیه چاره بیندیشد و در نهایت توقف سپرموشکی آمریکا، جبری بود که آمریکا تن به آن داد. دلیل دوم برای اثبات شکست موشکی آمریکا، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان است. تاکنون هیچ توجیه قانعکنندهای برای علت این خروج بیان نشده است.
دلیل سوم تلاش آمریکا برای گشایش باب گفتوگو با ایران است. این تقاضای گفتوگو در حالی صورت میگیرد که ایران قاطعانه از عدم تغییر سیاستهای خود در پرونده هستهای صحبت میکند، این نیز نشانهای است که آمریکا در تلاش خود برای توقف هستهای شدن ایران شکست خورده است.
دلایل دیگری نیز وجود دارد که دیگر آمریکا آن وجهه ابرقدرتی سابق را در منطقه ندارد.
باوجود همه این دلایل که شما برای اثبات شکست آمریکا مطرح کردید، باز موضوع احتمال ایجاد چتر دفاعی اسراییل با همکاری آمریکا در خاورمیانه و خلیجفارس برای مقابله با حمله احتمالی ایران مطرح میشود، که ممکن است مکان آن اسراییل یا ترکیه باشد، این تحلیل را چگونه ارزیابی میکنید؟
این را در شکست مذاکرات جرج میچل، نماینده ویژه آمریکا با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی میتوان مشاهده کرد. میچل خواستار توقف شهرکسازی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری بود اما نتانیاهو با بیاعتنایی تمام از طرح شش ماهه خود برای شهرکسازی و بنای سرزمین قدس سخن گفت. دیگر حتی رژیم صهیونیستی که بزرگترین حامی آمریکا در منطقه بود از او حرف شنوی ندارد؛ پس چگونه میتوان انتظار داشت که چتر دفاعی آمریکا- اسراییل در منطقه در مقابل ایران شکل بگیرد. اینکه میگویم آمریکا در منطقه شکست خورده است یک نظر شخصی نیست و نوع موضعگیریهای جدید کاخ سفید در مقابل رژیم صهیونیستی اثبات این مدعاست. امروزه مقاومت در جهان اسلام و جهان عرب به رسمیت شناخته میشود و آمریکا دیگر حامیان عربی خود را نیز مانند قبل ندارد. مقاومت فلسطینی و لبنان امروز مورد احترام جهانیان است. حال عدهای در ایران در راهپیمایی روز قدس میگویند«نه فلسطین، نه لبنان جانم فدای ایران» این یک تنگ نظری است که من آن را به تنگنظری برخی مردم مصر تشبیه می کنم. در گذشته نیز برخی گروههای سیاسی مصری نیز چنین سخنی میگفتند که باید از ساحت اقلیمی کشور خود دفاع کنیم و دیگر توجهی به سایر کشورها نداشته باشیم. امروزه اعتبار مقاومت اسلامی به حدی است که آن مصریها نیز ساکت شدهاند. در ایران نیز باید این روشنگری صورت گیرد که این مقاومت اسلامی بود که منجر به عقبنشینی موشکی آمریکا و توقف سپرموشکی او شد.
مصر با همان سیاستهای ملیگرایانه صرف خود امروز دست آمریکا و اسراییل را در تمامی شؤون داخلی خود میبیند و هیچ اختیاری از خود ندارد. آن ایرانیان ضد مقاومت نیز میخواهند که بهسادگی تمام، خود را تسلیم یک قدرت جهانی کنند به خیال آنکه اینگونه پیشرفت میکنند. این روحیه سرسپردگی اگر در کشورهای منطقه فعال شود، سپر موشکی آمریکا- اسراییل نیز در منطقه تقویت میشود. اینجا دیگر حتی فشار روسیه نیز تأثیری نخواهد داشت. به هر حال در پایان برگردم به سؤال شما که آیا احتمال ایجاد مجدد چتر دفاعی آمریکا در ترکیه یا نقطهای دیگر وجود دارد یا خیر. پاتریک کلوسون، کارشناس مرکز مطالعات خاورمیانه آمریکا (الحیاه) گفته است:«آمریکا در برنامه آینده خود به دنبال تجهیز موشکی ترکیه و تهدید ایران برای موشکهای خود است.» همان طور که میبینید دیگر بحث برسر تجهیز رژیم صهیونیستی نیست و این به دلیل همان کدورت ایجاد شده است، حالا باید منتظر ماند و دید که ترکیه از میان دو گزینه «استمرار روابط سیاسی- اقتصادی با ایران» و «همکاری نظامی با آمریکا» کدام را برمیگزیند. نوع موضعگیریهای ایران نیز در اینجا نقش اساسی دارد، اما در نهایت اگر هم آمریکا بخواهد باز سپرموشکی خود را مستقر کند، دیگر آن آمریکای قدرتمند سابق نیست و سپر موشکی او نیز بسیار شکننده خواهد بود.
No comments:
Post a Comment