Tuesday, September 29, 2009

تاکتیک ایجاد تنش این بار در روابط خارجی

نوشته شده توسط محمد حسنی در وبلاگ تحلیل سیاسی:


چند اقدام پیاپی رییس جمهور ایران پس از انتخابات دهم باعث شده تا بسیاری در تحلیل رفتارهای سیاسی احمدی نژاد سردرگم شوند. ۱-سخنرانی روز قدس و انکار مجدد هولوکاست ۲- حمله به غرب در مصاحبه های حاشیه نشست نیویورک ۳-اعلام عمومی ایجاد یک سایت جدید غنی سازی ۴-آزمایش موشکی و نظامی ۵- تبادل سخنان تند با رهبران غربی خصوصا سارکوزی .

این اقدامات زمانی بیشتر معنی دار می شوند که بدانیم در آستانه یکی از نقاط عطف سیاست خارجه ایران یعنی مذاکرات با ۵+۱ آن هم برای اولین بار با حضور امریکا هستیم که بسیاری آن را آخرین فرصت ایران برای حل بحران هسته ای و بازگشت به وضعیت عادی قلمداد کرده اند. شاید دلایل متعددی را برای این رفتار غیر قابل انتظار دستگاه دیپلماسی ایران بتوان تصور کرد کهخ شاید یکی از دلایل زیر و یا ترکیبی از آنها بیشتر قابل قبول باشد:

سیاست حمله به جلو: سیاستی که احمدی نژاد گاهی از آن نتیجه گرفته و اصطلاحا با وارد کردن ضربه ای به حریف قصد گیج و منفعل کردن وی را دارد. البته به نظر می رسد این سیاست در این مورد که با اجماع و تمرکز غرب صورت گرفته زیاد اثربخش نباشد.

معطوف کردن افکار عمومی داخل به خارج: سیاست بزرگنمایی دشمن خارجی بسیار کاربرد فراوانی در تاریخ انقلاب داشته است. هرگاه با معضلی داخلی روبرو بوده ایم سعی کردیم با دشمن را بزرگ و خطرناک جلوه دادن نظرات مردممان را به آن سو مرزها معطوف کنیم تا از اعتراض شرایط داخلی صرف نظر کنند. شاید احمدی نژاد برای برون رفت از بحران مشروعیت خود و معطوف کردن افکار عمومی از مشکلات داخلی اش را بزرگنمایی دشمن و ایجاد تنش در روابط خارجی یافته است.

تنش آلود کردن فضای مذاکرات: موضع منطقی اوباما برخلاف ابراز عقاید غیر منطقی و احساسی بوش باعث شده تا دیگر احمدی نژاد نتواند امریکا را به دشمنی و کینه ملت ایران محکوم کند. در چنین شرایطی که منطق بر مذاکرات با ۵+۱ حاکم باشد قطعا شکست خورده اصلی ایران است که هیچ حرف منطقی برای دفاع از خود ندارد. بنابراین احمدی نژاد با ایجاد تنش و درگیری فضا را تنش آلود می کند و بعد به بهانه ای واهی از حضور در مذاکرات و یا پذیرش خواسته های ایشان سرباز می زند. البته بر خلاف سارکوزی، اوباما به خوبی فهمیده که نباید اسیر این بازی احمدی نژاد شود و موضعی نرم اتخاذ کرده تا این حرکت ایران را خنثی کند. احمدی نژاد در اداره داخل کشور بارها برای برون رفت از بحارن ها از سیاست تنش زایی استفاده کرده و در سیاست خارجی هم معتقد به بردن بازی به زمین حریف است. ولی به نظر می رسد اوباما تا حد زیادی دست احمدی نژاد را خوانده و اجازه نخواهد داد باز هم این تاکتیک به نفع وی عمل کند.

بالا بردن قیمت کوتاه آمدن: اگر فرض کنیم ایران قصد داشته باشد در مذاکرات آتی کمی از مواضع خود کوتاه بیاید بهترین گزینه این است که با بالا بردن سطح بحران قیمت ما به ازای این کوتاه امدن را بالا ببرد. ۵+۱ قطعا حاضرند قیمت گزافی را بات کوتاه آمدن ایران از بخشی از برنامه های هسته ای بپردازند و چه بهتر که با بحران زایی قیمت این کوتاه امدن بالاتر برود.

تشکیل اتحاد چینی -ایرانی: درست زمانی که چین از مخالفت با تحریم بیشتر ایران سخن می راند و طرحی در کنگره برای تحریم بنزین ایران در حال تصویب بود ایران قرارداد خرید بنزین از چین را علنی کرد. شاید چین که بخش کوچکی از منافع مشترکش با ایران لو رفته قصد باج خواهی دو جانبه درست مدل کاری که روسیه با ما کرد را انجام دهد و چند سالی از اختلاف ایران و غرب دو جانبه بهره ببرد. کاری که تابحال هم صورت گرفته بود و ممکن است به طریقی روزافزون ادامه یابد. این امر با اتحاد اخیر روسیه و امریکا در مقابل ایران راحت تر هم قابل اجرا خواهد بود.

به هر حال آنچه مسلم است آنکه ایران در میز مذاکره برگ برنده ای نخواهد داشت و میان تحریم های سخت و کوتاه آمدن از مواضع باید یکی را انتخاب کند. پس چه بهتر که بزرگان، عوض استفاده از این تاکتیک های منسوخ شده و تکراری سعی کنند منطقی به راهی برسند که بیشتر از این هزینه لجاجت ها و تنش زایی های برخی را به ملت ایران تحمیل نکنند.

No comments: