فهمی هویدی
مترجم: نعیم شرافت
اولین بار موضوع «تولید شهروند فلسطینی جدید» را ژنرال کیث دایتون نماینده ایالات متحده آمریکا در تل آویو مطرح کرد. او چند سالی است که به سفارت آمریکا در تلآویو آمده تا مأموریت خود را که کنترل اوضاع امنیتی کرانه باختری است، محقق کند. مهمترین اولویت او بازگرداندن آرامش روانی و امنیتی به مردمان رژیم صهیونیستی است. بنابراین برای این کار برنامه خلق یک ارتش نظامی از فلسطینیان جدید که هیچ بویی از روحیه مقاومت ندارند آغاز شد، فلسطینیانی که با تمام وجود در خدمت مصالح صهیونیستی باشند. این فلسطینی جدید دیگر حافظه تاریخی ندارد، خیال آزادی و استقلال نیز ندارد، امیدی نیز به آینده فلسطین در نگاه او دیده نمیشود، کلیه واژگان سازش، صلح منطقه، امنیت در گرو تفاهم با اسراییل لقلقه زبان اوست،اسیر دفاع از نظام سیاسی فلسطینی است که از امت فاصله دارد. این فلسطینی با شمایل یک وکیل مدافع دشمن فلسطین وارد صحنه میشود و در مقابل، نیروهای مقاومت را قرار میدهد و نام تروریست را بر دوستان گذشته خود میگذارد. با ظاهری آراسته به دین از خداوند برای اعمال ضد صهیونیستی خود و پدرانش طلب مغفرت میکند. در این رویکرد جدید همکاری رژیم صهیونیستی شرط تداوم حیات و استقرار فلسطین است و نه دیگر اجباری ننگین. این همان سیر تحول وابستگی به اسراییل از عرفات تا عباس است.
ژنرال دایتون دغدغه بسیاری دارد تا در اولین فرصت فلسطینی جدید دستاورد خود را تولید کند و مدیریت منطقه را به دست رژیم صهیونیستی دهد تا دیگر خیال آشفته و نگران آنان آرام شود. او برای رسیدن به مقصود خود برسه گزینه دست گذاشته است: نظاماداری، سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی و در نهایت شهروندان عادی. البته کار بر دو گزینه اول بیشتر مورد توجه است چرا که تغییر ذهنیت یک شهروند عادی و تحول ایدئولوژیک او بسیار سختتر و نیازمند زمان بیشتری است. نظام اداری و سیاسی را به راحتی به نفع خود گرداندند. به یاد آورید نامه مشهور یاسر عرفات که به نام تشکیلات خودگردان به نخستوزیر رژیم صهیونیستی اسحاق رابین در سپتامبر 1993 نوشت. آنجا کلید تغییر روحیه مقاومت و آشتی با اسراییل زده شد. تا اینکه به تسلیم در مقابل پیمان اوسلو رسید. البته آن موقع حرکت خود را اجباری ننگین تلقی میکردند اما به هر حال امضای پیمان اوسلو اولین اقدام در جهت تأثیر هویتی به نام اسراییل بود که توسط یاسر عرفات با وجود مخالفت شدید نیروهای مقاومت صورت گرفت. عرفات معتقد بود تمام مشکلات با گفتوگوی دو جانبه حل میشود، همان روحیهای که درها را برای آمدن افرادی همچون دایتون باز کرد. آن روز از روی ناچاری میگفتند گفتوگو و امروز ابومازن با افتخار به انجام عملیات مشترک با رژیم صهیونیستی علیه مقاومت میپردازد و در سخنان نشست اخیرفتح، مقاومت را امری حقیرانه مینامد. به روشنی تمام میتوان دست او و اطرافیانش را در دستگیری و ترور رهبران مقاومت مشاهده کرد. این یعنی همان «نظام اداری سیاسی جدید» فلسطینی که به دنبال تأمین رضایت سران صهیونیستی است. شاید ژنرال دایتون و حامیان جهانی او نیز اینچنین تصور نمیکردند که با این سرعت به تغییر این نظام برسند. در ابتدای ماه می گذشته ژنرال دایتون در مرکز آموزشی سیاست خاور نزدیک در واشنگتن سخنرانی داشت که در آن زمان به ارائه گزارشی از آخرین تلاشهای خود برای تولید شهروند فلسطینی جدید پرداخت. او پروژه تغییر نظام اداری را تکمیل یافته دانست و در مورد تغییر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی فلسطینی توضیح داد. برنامه او اینچنین است که میخواهد از میان افسران و سربازان فلسطینی، نیروهایی را تربیت کند که دیگر هیچ ضریبی از روحیه ضد اسراییلی در وجود آنها دیده نمیشود. اینان نمایندگان جامعه خود هستند. او میگوید: یک جامعه در حال جنگ، گروههای مرجع خود را بیشتر در میان نظامیان خود میبیند تا سایرین. بنابراین تغییر روحیه و ذهنیت نیروهای امنیتی میتواند روحیه آشتی با اسراییل را به جامعه تزریق کند. دایتون اینگونه مثال میزند که تصور کنید یک فرد را کاملاً بتوان شستوشوی مغزی داد و فردا او را با لباس پلیس وارد جامعه کرد، چه اتفاقی رخ میدهد، معتمد و امین مردم در اجرای قانون دم از لزوم مذاکره و ارتباط با اسراییل بزند و برقراری امنیت اجتماعی را در گرو صلح با همسایه و دوست خود یعنی رژیم صهیونیستی بداند. به سادگی تمام مردم نیز با او همزبان میشوند.
پس برای کار بر روی گزینه دوم در پروسه دایتون، یعنی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، فرآیند تغییر ساختار روانی و درونی سربازان شروع شده است. برای این کار پادگانهای نظامی خاصی در نظر گرفته شده که در آن سربازان و نظامیان فلسطینی تحت هدایت افسران عالی رتبه صهیونیستی دورههای نظامی میبینند. هدف از این معاشرت یکی مقابله با عناصر مقاومت و سرکوب آنان و دیگر ایجاد یک بستر مساعد برای آموزش همنشینی و هم زیستی مسالمتآمیز میان مردم فلسطین و نیروهای اشغالگر است که البته میخواهند به گونهای رفتار کنند که هیچ اجبار و فشاری در این ارتباط احساس نشود.
سرباز فلسطینی که از این اردوگاهها بیرون میآید چه انسانی است؟ یک نظامی فلسطینی که هیچ ابایی برای طراحی عملیات ضد مقاومت و دستگیری و حتی کشتار اعضای مقاومت ندارد. او فردی است که هر روز ناخواسته با سربازان و افسران صهیونیستی نشست و برخاست داشته، حتی به عقیده دایتون این پروژه توانسته است یک اتحاد میان افسران فلسطینی وهم ردههای اسراییلی در مقابله با یک دشمن مشترک یعنی حماس و غزه ایجاد کند. شاهد او نیز کمکهای فراوان نظامیان کرانه باختری برای کنترل حملات نظامی حماس به تل آویو بود. به گفته او برخی نیروهای فلسطینی به رژیم صهیونیستی اطلاعات دقیقی از زمان و منطقه مورد نظر حماس برای حمله موشکی مخابره میکردند. همچنین دایتون در سخنرانی خود معتقد است که این تفاهم و همکاری نتایج شگفتآوری را در بیتلحم محقق کرد تا آنجا که با مذاکره رهبران فلسطینی و رژیم صهیونیستی موضوع تردد میان دو شهر بیت لحم و کرانه باختری پس از سالها در 2002 حل شد. این امتیازدهی فریبنده از سوی رژیم صهیونیستی تا آنجا بود که کنترل و تفتیش برخی نقاط مرزی را به عهده پلیس فلسطین گذاشته بودند.
به هر حال عملیات تولید شهروند فلسطینی جدید با حمایت 161 میلیون دلاری ایالات متحده آمریکا و مدیریت ژنرال دایتون رو به پیشرفت است. همچنین برخی گروههای اطلاعاتی و امنیتی از کشورهایی همچون کانادا، ترکیه و امارات نیز در این پروژه مشارکت دارند. اردن نیز برخی قرارگاههای نظامی خود را برای پروژه تولید نظامی فلسطینی جدید در اختیار دایتون گذاشته است. کشورهای اروپایی نیز در برخی اظهارنظرها از انجام این حرکت حمایت کردهاند. دایتون در پایان سخنرانی خود اینگونه اظهار کرد که «امروز اسراییل برای بازگشت به توان بالای نظامی و امنیتی خود، چشم امید به پروژه شهروند فلسطینی جدید دارد و آن را تضمینی برای صلح منطقه میداند.
اگر به جزئیات عملیات فلسطینی جدید دقت کنیم، کارهایی همچون تغییر نام شهرها به زبان عبری یا محو کردن تاریخ مقاومت و دوران نکبت در کتب درسی کرانه باختری را مشاهده میکنیم که ما را به یاد سناریوی نابودی حافظه تاریخی سرخپوستان در حدود 250 سال پیش میاندازد. آنچه امروز در فلسطین رخ میدهد نسخه کپیبرداری شدهای است از آنچه توسط مهاجران پروتسان انگلیس در سرزمینهای قاره آمریکا صورت گرفت.
بررسی تجربه «پروژه تولید سرخپوست جدید» را پژوهشگر سوری «منیر العکش» مؤسس مجله انگلیسی زبان «جسور» در آمریکا در چند سال پژوهش در دو کتاب عرضه کرده است. او استاد علوم انسانی دانشگاه سفک در بوستن است. دو کتاب او در سال 2002 توسط مرکز نشر ریاض الریس در بیروت چاپ شد. کتاب اول در مورد کشتار دسته جمعی سرخپوستان با عنوان «حق قتل عام برای آمریکا و کشتار دسته جمعی» است و کتاب دوم که بیشتر به موضوع بحث ما و تحول روانی و فکری میپردازد با عنوان «آمریکا و قتل عام فرهنگی» منتشر شد. موضوع کتاب دوم سرنگونی هویت و اندیشه سرخپوستی است که در نتیجه آن سرخپوستان دیگر سرخپوست نیستند و تنها میخواهند یک شهروند آمریکایی متجدد نامیده شوند. به گفته منیر العکش این یک جنگ فرهنگی است و محصول آن انسانی تازه متولد شده است که سرچشمههای هویتی و تاریخی خود را به خاطر نمیآورد و تنها میخواهد با سرعت تمام به سوی آیندهای ناشناخته و غیر بومی فرار کند. از نکات مهمی که این نویسنده سوریالاصل مقیم آمریکا به آن اشاره میکند، جریان پروتستانیزمی است که در ابتدای قرن 17 برای ورود به جهانی نو شکل گرفت و نام آن را «اسراییل» گذاشتند. رهبران این حرکت، خود را «یهود روح» (در زبان عبری به دانش آموختگان و در عهد عتیق به مرجع و مرشد گفته میشود) مینامیدند. آنان آغاز حرکت به جهان جدید را هجرت میدانستند. البته هجرت در نگاه آنان هجرت روح و روان و اندیشه از جهان بسته و محدود قدیم به جهان لایتناهی و شگفتانگیز جدید بود. اما در حرکتی نمادین برای اهتمام به مقوله هجرت از سرزمینهای مصر به سرزمین کنعان در فلسطین حرکت کردند و توجیه آنان نیز برای چرایی انتخاب کنعان این بود که آنجا «سرزمین برگزیده خداوند» است و اسراییل اندیشهای است که باید به مشیت الهی در سرزمین کنعان قدیم (فلسطین) به فعلیت برسد. آنان چون خود را نیز مردمانی برگزیده میدانستند با این رویکرد به معامله زمین، فریب، غصب، اشغال، کشتارهای مخفیانه و در نهایت قتل عام دسته جمعی مردمان کنعان پرداختند. این مردمان خودبرتربین زیاد در کنعان دوام نیاوردند.
چند سال پس از این واقعه جریانی کاملاً مشابه با همان روحیه قتل عام توسط مهاجرین انگلیسی در قاره آمریکا تکرار شد. آنان نیز سرخپوستان را میکشتند و زمینهای آنان را با فریب و زور غصب میکردند. آن روز انگلیسیها از هجرت عبرانیها از مصر به کنعان الهام گرفتند و امروز با چرخش روزگار، این بار عبرانیهای صهیونیست از حرکت انگلیس در مقابله با سرخپوستان تجربهآموزی میکنند. از شهرکسازی تا اشغال زمین، از مبادله ملت با ملت تا مبادله فرهنگ؛ با فرهنگ در این تبادل آخر، انگلیس به دنبال تولید یک سرخپوست جدید بود که امروز به نام پروژه تولید فلسطینی جدید، استنساخ شده است. هدف یکی است، حال در جزئیات و ابزارها جای مناقشه نیست.
منیر العکش در کتاب «آمریکا و قتل عام فرهنگی» به خاطرهای اشاره میکند که روزی متوجه میشود در میان شاگردان کلاس او یک دختر سرخپوست به نام «سنگ سوک» حاضر شده است. نویسنده میگوید: «از این خبر بسیار خوشحال شدم و چند بار نام او را در کلاس صدا زدم اما کسی جواب نداد. در پایان کلاس دخترکی با اضطراب کنارم آمد و آهسته گفت که از این به بعد او را «جنیفر» صدا کنم، چرا که دوست ندارد کسی از اصالت او باخبر شود.» به عقیده نویسنده این دخترک از اصالت خود تنفر دارد و این احساس ناشی از همان پروژه سالهای پیش انگلیس برای تولید سرخ پوست جدید است که میخواستند افرادی تربیت کنند که از اصالت خود گریزان باشند و به هویت جدید خود افتخار کنند. امروز پس ازگذشت 250 سال بذر اندیشه آنان به محصول رسیده است.
منیر العکش معتقد است که امروزه سرخپوستان بسیاری نام اصلی خود را دوست ندارند. به گفته او «در این همهسوزی هویت سرخپوستی، تفکر آمریکایی تن و روان سرخپوستان را به گونهای مسخ کرد که فرهنگی مرکب از انسان و ماده به آنان بخشید که هیچ رنگ و بویی از ارزشهای سرخپوستی در آن دیده نمیشد. در این همه سوزی تحول برنامههای آموزشی و کتب درسی در اولویت بود...
به هر حال عملیات تولید شهروند فلسطینی جدید با حمایت 161 میلیون دلاری ایالات متحده آمریکا و مدیریت ژنرال دایتون رو به پیشرفت است. همچنین برخی گروههای اطلاعاتی و امنیتی از کشورهایی همچون کانادا، ترکیه و امارات نیز در این پروژه مشارکت دارند. اردن نیز برخی قرارگاههای نظامی خود را برای پروژه تولید نظامی فلسطینی جدید در اختیار دایتون گذاشته است. کشورهای اروپایی نیز در برخی اظهارنظرها از انجام این حرکت حمایت کردهاند. دایتون در پایان سخنرانی خود اینگونه اظهار کرد که «امروز اسراییل برای بازگشت به توان بالای نظامی و امنیتی خود، چشم امید به پروژه شهروند فلسطینی جدید دارد و آن را تضمینی برای صلح منطقه میداند.
اگر به جزئیات عملیات فلسطینی جدید دقت کنیم، کارهایی همچون تغییر نام شهرها به زبان عبری یا محو کردن تاریخ مقاومت و دوران نکبت در کتب درسی کرانه باختری را مشاهده میکنیم که ما را به یاد سناریوی نابودی حافظه تاریخی سرخپوستان در حدود 250 سال پیش میاندازد. آنچه امروز در فلسطین رخ میدهد نسخه کپیبرداری شدهای است از آنچه توسط مهاجران پروتسان انگلیس در سرزمینهای قاره آمریکا صورت گرفت.
بررسی تجربه «پروژه تولید سرخپوست جدید» را پژوهشگر سوری «منیر العکش» مؤسس مجله انگلیسی زبان «جسور» در آمریکا در چند سال پژوهش در دو کتاب عرضه کرده است. او استاد علوم انسانی دانشگاه سفک در بوستن است. دو کتاب او در سال 2002 توسط مرکز نشر ریاض الریس در بیروت چاپ شد. کتاب اول در مورد کشتار دسته جمعی سرخپوستان با عنوان «حق قتل عام برای آمریکا و کشتار دسته جمعی» است و کتاب دوم که بیشتر به موضوع بحث ما و تحول روانی و فکری میپردازد با عنوان «آمریکا و قتل عام فرهنگی» منتشر شد. موضوع کتاب دوم سرنگونی هویت و اندیشه سرخپوستی است که در نتیجه آن سرخپوستان دیگر سرخپوست نیستند و تنها میخواهند یک شهروند آمریکایی متجدد نامیده شوند. به گفته منیر العکش این یک جنگ فرهنگی است و محصول آن انسانی تازه متولد شده است که سرچشمههای هویتی و تاریخی خود را به خاطر نمیآورد و تنها میخواهد با سرعت تمام به سوی آیندهای ناشناخته و غیر بومی فرار کند. از نکات مهمی که این نویسنده سوریالاصل مقیم آمریکا به آن اشاره میکند، جریان پروتستانیزمی است که در ابتدای قرن 17 برای ورود به جهانی نو شکل گرفت و نام آن را «اسراییل» گذاشتند. رهبران این حرکت، خود را «یهود روح» (در زبان عبری به دانش آموختگان و در عهد عتیق به مرجع و مرشد گفته میشود) مینامیدند. آنان آغاز حرکت به جهان جدید را هجرت میدانستند. البته هجرت در نگاه آنان هجرت روح و روان و اندیشه از جهان بسته و محدود قدیم به جهان لایتناهی و شگفتانگیز جدید بود. اما در حرکتی نمادین برای اهتمام به مقوله هجرت از سرزمینهای مصر به سرزمین کنعان در فلسطین حرکت کردند و توجیه آنان نیز برای چرایی انتخاب کنعان این بود که آنجا «سرزمین برگزیده خداوند» است و اسراییل اندیشهای است که باید به مشیت الهی در سرزمین کنعان قدیم (فلسطین) به فعلیت برسد. آنان چون خود را نیز مردمانی برگزیده میدانستند با این رویکرد به معامله زمین، فریب، غصب، اشغال، کشتارهای مخفیانه و در نهایت قتل عام دسته جمعی مردمان کنعان پرداختند. این مردمان خودبرتربین زیاد در کنعان دوام نیاوردند.
چند سال پس از این واقعه جریانی کاملاً مشابه با همان روحیه قتل عام توسط مهاجرین انگلیسی در قاره آمریکا تکرار شد. آنان نیز سرخپوستان را میکشتند و زمینهای آنان را با فریب و زور غصب میکردند. آن روز انگلیسیها از هجرت عبرانیها از مصر به کنعان الهام گرفتند و امروز با چرخش روزگار، این بار عبرانیهای صهیونیست از حرکت انگلیس در مقابله با سرخپوستان تجربهآموزی میکنند. از شهرکسازی تا اشغال زمین، از مبادله ملت با ملت تا مبادله فرهنگ؛ با فرهنگ در این تبادل آخر، انگلیس به دنبال تولید یک سرخپوست جدید بود که امروز به نام پروژه تولید فلسطینی جدید، استنساخ شده است. هدف یکی است، حال در جزئیات و ابزارها جای مناقشه نیست.
منیر العکش در کتاب «آمریکا و قتل عام فرهنگی» به خاطرهای اشاره میکند که روزی متوجه میشود در میان شاگردان کلاس او یک دختر سرخپوست به نام «سنگ سوک» حاضر شده است. نویسنده میگوید: «از این خبر بسیار خوشحال شدم و چند بار نام او را در کلاس صدا زدم اما کسی جواب نداد. در پایان کلاس دخترکی با اضطراب کنارم آمد و آهسته گفت که از این به بعد او را «جنیفر» صدا کنم، چرا که دوست ندارد کسی از اصالت او باخبر شود.» به عقیده نویسنده این دخترک از اصالت خود تنفر دارد و این احساس ناشی از همان پروژه سالهای پیش انگلیس برای تولید سرخ پوست جدید است که میخواستند افرادی تربیت کنند که از اصالت خود گریزان باشند و به هویت جدید خود افتخار کنند. امروز پس ازگذشت 250 سال بذر اندیشه آنان به محصول رسیده است.
منیر العکش معتقد است که امروزه سرخپوستان بسیاری نام اصلی خود را دوست ندارند. به گفته او «در این همهسوزی هویت سرخپوستی، تفکر آمریکایی تن و روان سرخپوستان را به گونهای مسخ کرد که فرهنگی مرکب از انسان و ماده به آنان بخشید که هیچ رنگ و بویی از ارزشهای سرخپوستی در آن دیده نمیشد. در این همه سوزی تحول برنامههای آموزشی و کتب درسی در اولویت بود...
در این جریان میخواهند در وجود کودک سرخپوست حافظه تصویری، زبان، مزاج و دینی آمریکایی بکارند، تا آنجا که این کودک حالت تنفر از اصالت خود داشته باشد و بترسد سرخپوستی خود را فاش کند. در فصلهایی از این کتاب نویسنده به مصادیقی از این رویکرد انگلیسی اشاره میکند:« زبان و دین دو سپر دفاعی سرخپوستان است که باید مورد هجوم قرار گیرد» (کاپیتان براد، مؤسس مدارس سرخپوستان 1840)، «سرخ پوستان از یک قتل عام یا شبه قتل عام نجات یافتهاند، اما بدان تو هرگاه به یک سرخ پوست آموزش دهی یا او را شستوشو کنی دیر یا زود بر او مسلط میشوی، سرخپوستها را با آموزش و صابون قتل عام کنید.» (مارک تواین 1867)... «برماست که طبقهای از میلیونها آدم را به گونهای تربیت کنیم که هر آنچه ترجمه کنند طبقهای سرخپوست اما انگلیسی مزاج و انگلیسی خوی و انگلیسی اندیشه» (توماس مکولای- موسس سیاست تربیتی سرخپوستان- 1800 تا 1859).
عملیات تولید سرخپوست از اولویتهای دفتر امور سرخپوستان تأسیس 1806 بود که مؤلف میگوید:«در آنجا این نظام توسط یک سرخ پوست خودباخته تأسیس شد که هویت خود را انکار میکرد و برای تمامی اعضای مؤسسه اسامی انگلیسی می گذاشت.« امروز نیز در فلسطین خانوادههایی که از ثبتنام کودکان خود در مدارس ملی صرف نظر میکنند، از امتیازها و حقوق شهروندی محروم میشوند. پدر را دستگیر و فرزندان را سرقت میکنند. رهبران سیاسی را به نام عاملان تروریسم، ترور میکنند. هم آن روز از میان سرخپوستان و هم امروز از میان فلسطینیان گروهی از وکلا را به گونهای تربیت میکنند که بر مشروعیت سرزمینها و مرزبندیهای جغرافیایی جدید صحه گذارند و از آن دفاع کنند.
با مطالعه این کتاب و آشنایی با مصادیق و مستندات ارائه شده آن، کاملاً متوجه میشویم پروژهای که امروز در فلسطین در حال انجام است، نسخهای است از نگرش و روحیه انگلیسی .
No comments:
Post a Comment